2022-07-30 19:19:57
https://www.instagram.com/p/CgpJLaVtqqv/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
@towardinside
مایویی گرانقیمت به رنگ آلبالویی به پا، دوید روی سکوّی پرش و خودش را پرتاب کرد وسط آب استخر.
لحظهی آخر چه کار کرد؟ با دو انگشت، بینیاش را گرفت.
واقعیت مسلّم این است:
آنهایی که بینیشان را میگیرند و سپس میپرند توی آب، شناگر نشدهاند و نمیشوند!
به نظر من، حتی اگر کسی، هفت نوع شنا را بلد باشد، ولی مسألهاش با آب، حل نشود، شناگر نخواهد بود.
سریع، عرض استخر را شنا کرد، پلّهها را رفت بالا. دراز کشید کنار دوستانش روی تختهای آفتابگرفتن. بدون وقفه ورّاجیاش آغاز شد.
از آن دسته آدمها است که لج من را درمیآورند. هیجانی - نمایشی. کاش پایش گیر میکرد گوشهی سکّو و بلایی سرش میآمد.
قدیم این طور نبودم. امّا تازگیها برای آدمهایی که روی اعصابم میروند به راحتی دعای شرّ میکنم. حتی به مرگشان راضیام؛ چه برسد به نقص و عیب در سلامتیشان.
استخر، سر باز است. اطرافش باغچهکاری کردهاند. مورچهها از توی خاک راه افتادهاند بین صندلیها. خردهغذا پیدا کنند ببرند لانه.
پرسشی دارد ذهنم را میخراشد. این مورچهها که خیلی سریعتر از بقیه مورچهها میدوند و کار میکنند، به نسبت، انبار لبریز و انباشتهتری دارند؟
علی اشکان نژاد
#داستان
131 views16:19