جایی مترجم بودم برای یه مهمان آلمانی عصر با ماشین تو خیابون دا | توییتر بیداری
جایی مترجم بودم برای یه مهمان آلمانی عصر با ماشین تو خیابون داشتیم میرفتیم بیرون.. ازش پرسیدم: چه جور جایی دوس داری بریم؟ گفت: بریم لطفا کلاب و دیسکو گفتم: اینجا از این چیزا نداریم، تو ایران ممنوعه گفت: پس این خانوما کجا میرن با این همه آرایش؟ دیگه نمیدونستم چی جوابشو بدم