پركاربردترین صفت ها در انگليسی Most common Adjectives in En | جملات انگليسي پركاربرد
پركاربردترین صفت ها در انگليسی Most common Adjectives in English . لیست لغتها در این کلیپ بر اساس بیشترین تعداد كاربرد مرتب شده اند. . معنی بیان شده در این کلیپ برای لغتها بر اساس پرکاربردترین معنی شان است و ممکن است معانی دیگری هم داشته باشند! . Different مختلف،متفاوت . Used استفاده شده . Important مهم . Every هر،هرکس . Large بزرگ . Available قابل دسترس . Popular محبوب . Able قادر . Basic اساسی . Known شناخته شده . Various گوناگون . Difficult دشوار . Several چندين . United متحد . Historical تاریخی . Hot داغ . Useful مفید . Mental روانی، ذهني . Scared ترسيده . Additional اضافی . Emotional عاطفی . Old قدیمی . Political سیاسی . Similar مشابه . Healthy سالم . Financial مالی . Medical پزشکی . Traditional مرسوم . Federal فدرال . Entire تمامي . Strong قوی . Actual واقعی . Significant قابل توجه . Successful موفق . Electrical وابسته به الكتريك . Expensive گران . Pregnant حامله . Intelligent هوشمند . Interesting جالب . Poor فقیر . Happy خوشحال . Responsible مسئوليت پذير . Cute زیبا . Helpful مفید . Recent اخیر . Nice خوب . Wonderful شگفت انگیز . Impossible غیر ممکن . Serious جدی . Huge کلان . Rare نادر، كمياب . Technical فنی، تكنيكي . Typical نوعی، معمولي . Competitive رقابتی . Critical بحرانی . Electronic الکترونیکی . Immediate فوری . Aware مطلع . Educational آموزشی . Environmental محیطی . Global جهانی . Legal قانوني . Relevant مرتبط . Accurate دقیق . Capable توانا، لايق . Dangerous خطرناک . Dramatic دراماتيك، نمايشي . Efficient موثر . Powerful قوی . Foreign خارجی . Hungry گرسنه . Practical عملی . Psychological روانی، مربوط به روانشناسي . Severe شدید، ،سخت گير . Suitable مناسب . Numerous متعدد . Sufficient کافی . Unusual غیرعادی . Consistent استوار . Cultural فرهنگی . Existing موجود . Famous معروف . Pure خالص، بكر . Afraid ترسیده . Obvious واضح . Careful مراقب . Latter پسين، دومی . Obviously بدیهی . Unhappy ناکام، نا خوشنود . Acceptable قابل قبول . Aggressive مهاجم . Boring خسته کننده . Distinct متمایز . Eastern شرقی . Logical منطقی . Reasonable معقول . Strict سخت گير، يك دنده . Successfully با موفقیت . Administrative اداری، اجرايي . Automatic اتوماتیک . Civil مدنی، مربوط به مدنيت . Former سابق . Massive عظیم . Southern جنوبی . Unfair غیر عادلانه . Visible قابل رویت . Alive زنده . Angry خشمگین . Desperate از جان گذشته . Exciting مهیج . Friendly دوستانه . Lucky خوش شانس . Realistic واقع بین . Ugly زشت . Unlikely بعید . Anxious مشتاق . Comprehensive جامع . Curious کنجکاو . Impressive موثر . Informal غیر رسمی . Inner داخلی . Pleasant دلپذیر . Sudden ناگهانی . Terrible وحشتناک . Unable ناتوان . Weak ضعیف . Wooden چوبی . Confident مطمئن . Conscious هوشیار . Decent نجیب . Embarrassed خجل . Guilty گناهکار . Lonely تنها . Nervous عصبی . Odd عجیب و غریب . Remarkable قابل توجه، عالي . Substantial اساسي . Suspicious مشکوک . Tall بلند، قد بلند . Tiny کوچک، ريز . @usefulsentences