در نفهمیده شدن حلاوتی هست که در فهمیده شدن نیست. چون در اولی ب | دوران
در نفهمیده شدن حلاوتی هست که در فهمیده شدن نیست. چون در اولی به «لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ» پناه میبری. و در حالت دوم دلخوش اغیار میشوی. خوشا بحال آنانکه در این میان هیچ چیز برای فهماندن و فهمیده شدن ندارند. آنانکه از ابتدا زیر سایه«لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ» بودهاند.