Get Mystery Box with random crypto!

میدونی، وقتی بهم گفتن ازدواج کرده، ناراحت شدم ولی وقتی از زبون | داستان‌ واقعی

میدونی، وقتی بهم گفتن ازدواج کرده، ناراحت شدم ولی وقتی از زبون خودش شنیدم فروریختم...
مثل اون عمارت قدیمی توی یزد، وسط چله تابستون انتظار سیل نداشت...
دیدی چطور فروریخت؟

:)