Get Mystery Box with random crypto!

وه

لوگوی کانال تلگرام vahhh — وه و
لوگوی کانال تلگرام vahhh — وه
آدرس کانال: @vahhh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 239
توضیحات از کانال

وه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم
🖌 یادداشت‌های مسعود دیانی
http://vahh.ir
@masouddayyani

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2021-08-18 01:01:26
حکومت اسلامی را به سلطنت تبدیل کردند

سرمقاله‌ی داغ شب نهم سوره

در مرگ آباد تحجر و تقدس مآبی چه ظلمها بر عده ای روحانی پاکباخته‌‎ ‌‏رفت، چه ناله های دردمندانه کردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسی و بی دینی‌‎ ‌‏شدند ولی با توکل بر خدای بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند. ریشه‌داری انقلاب خمینی در عاشورای حسینی همین جا بود.

مقامات کشورهای خارجی باید شکوه اسلام را ببینند. مهم البته کارآمدی است. زندگی فقیرانه و مستضعفانه آدم را احمق می‌کند. هم‌نشینی با مستضعفان افق دیدم آدم را محدود می‌کند. باید با بزرگان نشست تا بزرگ و بزرگ‌تر برخاست. مهم البته تعلق نداشتن به دنیاست.

اینستاگرام سوره
تلگرام سوره


@Sooreh_tv4
442 views22:01
باز کردن / نظر دهید
2021-08-08 22:04:24 سوره؛ فصل بنی‌امیه

این روزها که عالم و آدم، همه جامه نیلی کرده‌اند تا از حسین بگویند. ما آمده‌ایم که از یزید بگوییم. در جهانی که الله تبارک‌وتعالی با دستان خویش پرچم عاشوراییان را افراشته نگاه داشته است، ما ایستاده‌ایم تا اسم‌ورسم یزید از خاطرها و خاطره‌ها فراموش نشود. 

https://telegra.ph/%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%A8%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87-08-08
629 views19:04
باز کردن / نظر دهید
2021-07-19 14:17:39 در سوگ عشق و رنج

نوشتن از مرگ دوست و در غم دوست سخت است. و عکس یادگاری گرفتن با جنازه‌ی رفیق حقارت. تنها چیزی که باعث می‌شود خبا چشم‌های پف کرده از گریه به این سختی و حقارت تن بدهم غربت و انزوای مجتبی است. 


https://telegra.ph/%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%DA%AF-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D9%88-%D8%B1%D9%86%D8%AC-07-19
434 views11:17
باز کردن / نظر دهید
2021-06-21 19:52:57
تیزر فصل جدید برنامه تلویزیونی سوره

هر هفته، سه‌شنبه‌ شب‌ها، زنده، ساعت ۲۲، شبکه چهار

https://www.instagram.com/p/CQYszYkBwsw/?utm_medium=copy_link

@sooreh_tv
453 views16:52
باز کردن / نظر دهید
2021-05-08 17:03:25 شب ناممکن

از دل جاده باید اوضاع را کنترل می کردم. اول برای حاجی پیام نوشتم: «دعا کنید. همین» خودش معنایش را می فهمید که قصه در حد دست و پا شکستن نیست. بعد برادر بزرگم را صدا کردم. محسن را. که خودش را برساند به بیمارستان کاشانی و نگذارد کار از دست در برود. محسن نگران من بود که مبادا برای رسیدن به اصفهان عجله کنم و مدام می گفت خاطرم جمع باشد و اصلا نیازی به حضور من نیست و خودش همه چیز را ردیف می کند. بعد رفت بیمارستان. یک ساعت بعدش پیام داد که به بچه طلبه ها بگو برای دوستشان دعا کنند. معنایش را گرفتم. معنایش این بود که به بچه طلبه ها بگو خودشان را برای خبرهای بعدی آماده کنند. دعا اسم رمز بود. تا اصفهان راهی نمانده بود.

https://telegra.ph/شب-ناممکن-05-06
726 views14:03
باز کردن / نظر دهید
2021-05-04 19:49:10 سیب‌های نارس

حس خوبی داشت. ماشین با متانت و غرور راه می رفت. حس برای خود کسی شدن را داشتم. بوی نویی ماشین که با بوی عطر آقای راننده در هم گره خورده بود آن شب ها را برایم دلنشین می کرد. راننده ماشین یک آقای قد بلند بود. بدون مو. با پیشانی بلند. خوش اخلاق. خندان. گرم و مشخصا مایه دار. آخری را پیش آنکه از ماشینش، لباسش، گوشی تلفن همراهش و کفش های براق مشکی اش بفهمم، از احترام بقیه هیئت امنای مسجد فهمیدم. یک شب هم کمی سیب به من داد. آن شب فهمیدم باغ سیب هم دارد. بعد ها چیزهای دیگر هم فهمیدم.

https://telegra.ph/سیب‌های-نارس-05-04
2.0K views16:49
باز کردن / نظر دهید
2021-02-18 15:03:15 صدا رفت
بخشی از یک تک‌نگاری منتشر نشده از نیشابور

همه‌چیز را پیش و پس کردم ببینم ساعت نه و چهل‌وهفت دقیقه‌ی آن روز خدا کجا بود و خوبی‌اش که صدا رفت و جنازه‌ها ماندند همه لخت و عریان از شدت موج انفجار. انگار کسی یک‌مشت سنگ‌ریزه در هوا پاشیده باشد همه‌جا جنازه ریخته بود. جنازه‌ها، جنازه‌ها، جنازه‌‌های بی‌لباس لخت‌وعور که سفید بودند و زیبا...

https://telegra.ph/صدا-رفت-02-18
1.2K views12:03
باز کردن / نظر دهید