از گول زدن ذهن ناخودآگاه برای تحقق اهدافمون استفاده کنیم.
.
یه روز یکی از رفقای امیل میاد پیشش و بهش میگه: امیل، حالم خوش نیست. پیش هر دکتری هم که میرم نمیتونه تشخیص بده مشکلم چیه. یک دارو به من بده که حالمو بهتر کنه.
.
از اونجا که امیل پزشک نبود و از نوع بیماری دوستش هم اطلاعی نداشت، قاعدتا نمیدونست چه دارویی باید بهش بده.امیل به دوستش میگه: من نمیتونم دارو بهت بدم. حتما باید بری پیش پزشک. رفیقش هم میشینه وسط داروخونه میگه : تا دارو ندی از اینجا بیرون نمیرم. امیل که میبینه رفیقش از داروخونه بیرون برو نیست یه پاکت قرص تقویتی میده بهش و میگه : اینم داروت. برو بخور حتما خوب میشی.
.
رفیق امیل میره و امیل یه نفس راحت میکشه. یه مدت بعد رفیقش میاد میگه :امیل اومدم تشکر کنم. دارویی که بهم دادی حالمو کاملا خوب کرد. واقعا ممنونم.
.
امیل میدونست که چیزی که به او داده واقعا دوای دردش نبوده. بلکه باور اینکه اون دارو حالشو خوب میکنه، حالشو خوب کرده.
.
قرص دارونمایی که امروزه در خیلی از موارد پزشکی مورد استفاده قرار میگیره اساسش همینه. یه چیز بی اثر به بیمار میدن که واقعا دارو نیست. اما چون بیمار فکر
