چشم‌انداز آینده اسرائیل بعد از ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمان | رصد استراتژيك انديشكده ها و خبرگزاري هاي جهان
چشم‌انداز آینده اسرائیل بعد از ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از نگاه اندیشکده صهیونیستی
اندیشکده مطالعات امنیت‌ملی رژیم صهیونیستی با بررسی تبعات ترور سید‌الشهدای مقاومت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، چشم‌انداز آتی این رژیم را مورد بررسی قرار داده و بیان می‌دارد که فعالیت‌های اسرائیل [در منطقه] بر سه کانال متمرکز بود:
حمله به مواضع ایران و رهگیری انتقال سلاح به‌ویژه سلاح‌های پیشرفته به حزب‌الله فشار بر روسیه برای مهار ایران و محدود کردن نفوذ آن در سوریه به‌ویژه از مرزهای اسرائیل فشار بر آمریکا برای به تعویق انداختن عقب‌نشینی کامل نیروهای خود از شرق سوریه و منطقه التنف با هدف مسدود ساختن پل ارتباطی ایران در مناطق مرزی عراق و سوریه ب
این اندیشکده صهیونیستی در ادامه می‌نویسد: ترور [شهید] سلیمانی فرصت کم‌نظیری را برای اسرائیل ایجاد کرده است تا به واسطه آن یک سیاست مؤثر و هماهنگ با آمریکا تدوین شود که بر اساس آن نفوذ ایران در سوریه را محدود کرده و پایگاه‌های نظامی ایران در این کشور را از بین ببرد. اسرائیل با حمایت آمریکا می‌تواند از خلاء ایجاد شده بعد از ترور [شهید] سلیمانی بهره‌برداری کند، اما باید بداند که این فرصت محدود خواهد بود. بنابراین باید اسرائیل، آمریکا و روسیه یک برنامه هماهنگ فوری را در دستور کار خود قرار دهند و سایر بازیکنان منطقه‌ای نیز در آن شرکت کنند. در این برنامه چند اقدام باید انجام گیرد:
تصدیق تسلط و نفوذ روسیه در سوریه: اسرائیل باید روابط خود با روسیه را حفظ کند تا بر اساس آن نفوذ ایران در سوریه را محدود کند. اسرائیل باید تلاش کند تا آمریکا را مجاب کند، که می‌تواند در قبال کاهش تحریم‌های غربی علیه روسیه، در عوض تأمین منافع اسرائیل و اخراج ایران از سوریه را دنبال کند.
تخریب روابط تهران و دمشق: لازم است که بدانیم که آیا و در ازای چه قیمتی، اسد آماده است تا آزادی ایران را از بین ببرد. اگر اسد از همکاری خودداری کند، دولت ترامپ می‌تواند تحریم‌های جدید و حتی شدیدتری را بر اسد، روسیه و ایران را وضع کند. اسرائیل نیز در صورت مجوز اسد به آزادی عمل ایران در سوریه می‌تواند به تهدید برخورد مستقیم با اسد متوسل شود.
قطع کانال‌های ارتباطی شیعیان: هماهنگی استراتژیک با آمریکا نه تنها برای ترغیب مسکو به مسئولیت‌پذیری بلکه برای قطع دسترسی شیعیان از ایران به لبنان (اشاره به کریدور مقاومت در منطقه) ضروری است. بر همین اساس استقرار نیروهای آمریکایی در شمال شرقی سوریه امری ضروری است. همچنین در صورت خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و عراق، اسرائیل و آمریكا باید قابلیت‌هایی را ایجاد کرده و به واسطه همکاری متحدان منطقه‌ای خود از نفوذ منطقه‌ای ایران ممانعت کند.
سوریه محور اصلی مبارزه با ایران شود: باید بین واشنگتن و اورشلیم یک فهم مشترک وجود داشته باشد. بر اساس آن سوریه به عنوان ضعیف‌ترین پیوند در زنجیره قدرت شیعه (جبهه مقاومت) شناخته می‌شود که در نتیجه بیشترین آسیب‌پذیری را دارد. بنابراین، همه تلاش‌ها برای شکستن این زنجیره شیعه باید بر سوریه متمرکز باشد.
جامعه شناسی در سوریه بر اساس شناخت لایه‌های اجتماعی این کشور: در جنوب سوریه نارضایتی عمومی از حکومت اسد و ایران رواج دارد، از این‌رو این منطقه می‌تواند به عنوان یک پنل آزمایشی برای بهره‌گیری از ابزار فشار اجتماعی بر اسد و ایران به کار گرفته شود. بر این اساس آنها را می‌توان ترغیب به اعتراض و ایجاد التهابات داخلی در سوریه کرد. این امر می‌تواند به این بهانه که نفوذ ایران در این کشور آنها را به درگیری با اسرائیل می‌کشاند و همچنین با برجسته کردن این پیام که ایران از ترس از دست دادن نفوذ خود بر حکومت اسد همه‌ی راه‌حل‌های موجود برای اصلاحات سیاسی در سوریه را مسدود کرده است، صورت پذیرد. در عین حال باید در جهت افزایش آگاهی عمومی در ایران، هزینه‌های منطقه‌ای ایران به‌ویژه در سوریه و ایجاد کریدور شیعه (مقاومت) هم‌زمان با اینکه سرمایه‌گذاری‌های داخلی در ایران برای رفاه مردم این کشور و بهبود وضعیت اقتصادی آن امری ضروری است، برجسته شود.
جهش روند سیاسی در سوریه تحت رهبری غربی-عربی: تدوین طرحی برای بازسازی سوریه، با مشارکت کشورهای غربی و عربی، از جمله تمایل آنها برای تخصیص منابع برای این منظور، ضروری است اما انجام هرگونه کمک مشروط بر خروج ایران از سوریه باید باشد.
