Get Mystery Box with random crypto!

دست هایت را گرفتن گران بود از شجاعتم مایه گذاشتم! به دست هایم | 📚《| ویدئو&شعر|》🎬

دست هایت را گرفتن گران بود
از شجاعتم مایه گذاشتم!

به دست هایم کمی فکر کردم
تا از یادم نرود
رسالت دست ها رها کردن و رویاندن است
نه قفس ساختن
و نه چیدن!

به دست های تو فکر کردم
و احساس کردم که با لکنت راه می‌روم ،
پریدن از جوی آب می‌ترساندم
و خیابان
ممکن است که مرا در خود گم کند!
احساس می‌کنم که نیاز دارم
دست هایم را بگیری!
دست های تو
مرا می‌دانند...

گل های روی دیوار این خانه کاغذی اند
سخن از دست های تو به میان آمده
پس آنها نیز
گاهی احساس تشنگی می‌کنند
تا تو آبیاری شان کنی!

دیوار می‌شوم برای گل های کاغذی
تا تشنگی گل هایم را
دست های تو مرتفع کنند!

به دست هایت فکر کردم
و احساس می‌کنم
نوازش کردن فکر خوبی باشد!
دستهای تو
نوازش را به باد آموخته اند.

تو اینجایی و من
خیلی آهسته
به دست های نوازشگر تو
فکر می‌کنم...
همچون ابر های باران را بارور
چشم انتظار باد...
#عرفان_محمودیان
اِرما
@Erma_official