بسم الله خطای ذهنی، در زن انگاریِ مرد!! حکم مترقی تعددزوج | توحید در وحدت زوجات
بسم الله خطای ذهنی، در زن انگاریِ مرد!!
حکم مترقی تعددزوجات، موجب رشد طلاق است، یا رشد ازدواج ؟!
فارغ از نیاز طبیعی دسته ای از زنان مجرد مانده و مطلقه و بیوه ای که تنها راه حل تأمین حلال نیاز غریزی و تدارک نیازشان به هویت مادری در تعدد زوجات است، و نیز فارغ از ساختار طبیعت تکوینی مردانه برای تعدد زوجات که خدا در او استعدادی برای تأمین حق طبیعی و الهی آن زنان قرار داده است (ساختار تکوینی از آن جهت که مرد قدرت تدبیر عقلی قوی برای تدبیر چند منزل دارد و کمتر تحت غلبه عواطف است، و نیز ساختار خلقت جسمش که در هر انزال میلیونها اسپرم برای تکثیر نسل دارد، و در مقابل، هر زن در طی هر دوره اش فقط یک تخمک برای پذیرش و بستر بقاء نسل دارد).
فارغ از این دو حکمت الهی در تعدد زوجات، آیا به این فکر کرده اید که اساساً چرا وقتی حرف از تعددزوجاتِ مردان میشود، جامعه زنان آن را مساوی جدایی مرد از زن اولش میدانند (چه جدایی از سوی مرد باشد، و چه جدایی از سوی زن اول)، و نهایتا تعددزوجات را منتج به طلاق عاطفی یا طلاق قضایی در زندگی اول و عملا شکست تعدد دانسته اند (چون دوباره فقط یک زن - یعنی زن دوم بجای اولی- باقی می‌ماند)، و لذا تعدد زوجات را صرفا یک ریل جابجایی و تبدیل شدن زندگی دوم به زندگی اولِ بعدی قلمداد میکنند؟! آخر چرا؟
خوب است بدانیم که این تلقی اشتباه، هیچ ربطی به خود «حکم تعدد زوجات» ندارد چون اساساً خود حکم تعدد زوجات، یعنی وسعت محبت و توسعه خانواده و بیشتر شدن آمار ازدواج و بستری برای هدیه‌ی هویت مادری و زیبا شدن زندگی ها با اطفال شیرین زبان در تمام این زندگی های متصل به هم در خانواده گسترده‌ی تعددزوجاتی.
پس مشکل کجاست که چنین تلقی ایجاد شده؟ متأسفانه این تحمیل غلط توسط خود فرهنگ غالب میان زنان بر علیه خودشان دارد القا میشود، چون در معادله ذهنی و احساسی خود توجه و علاقه مرد را تنها معطوف به یک زوجه میدانند که اگر دومی بیاید ملازم با این است که اولی از قلبش بیرون رفته باشد و جایش را به دومی داده باشد. اما چرا ایشان چنین خطای ذهنی عجیبی دارند، چون «قیاس به نفس» میکنند و گمان میکنند طبیعت جسمی مرد و عواطف وجودی مردانه مثل طبیعت جسمی زن و عواطف زنانه تک خواه و فقط معطوف به یکجاست!!
متأسفانه این قیاس باطل ذهنی، و زن انگاریِ طبیعتِ مرد و هویت مردانه، موجب تحمیل این برداشت غلط میشود که تعدد زوجات را موجب رشد طلاق دانسته (بجای آنکه موجب رشد ازدواج بدانند)، و آمدن زوجه دوم را مساوی با رفتن زوجه اول میدانند (چه بصورت طلاق عاطفی، و چه بصورت طلاق قضایی). و البته مسلماً هر زنی هم که در چنین فضای ذهنی غلطی وارد زندگی تعدد زوجاتی بشود، هم برای خودش جا را تنگ می‌بیند و هم برای زوجات دیگر تنگنا و فشار ایجاد می‌کند، چون به غلط می‌پندارد که بالاخره بالأصالة یا جای من است یا جای آن دیگران!!
پس راه اصلاح این تلقی خطا، فقط در اصلاح ذهنیت بانوان است که خودشان دارند موجب تنگنا بر خودشان می‌شوند ، نه با تهمت زدن و تعطیل کردن حکم مترقی تعدد زوجات، که برای وسعت بخشیدن به زندگی خانوادگی و افزایش ازدواج و تکثیر نسل و رشد کیفیت زندگی از جانب خدای حکیم ایجاد گشته، و با قول و فعل رسولانش به تمام جهانیان ابلاغ شده است.
قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا ۚ وَ مَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ بله، زمینه‌های بسیاری برای روشنگری و فهم درست، از طرف خدا برایتان آمده‌است: هرکه با چشم روشن و بصیر در آنها بنگرد و دریابد، به‌خودش سود می‌رساند، و هرکه خودش را به کوری بزند و آن حقایق روشن را درنیابد، به خودش‌ضرر می‌زند. و (بگو) من بر شما نگهبان نیستم (تا بتوانم دل‌هایتان را به سویى که مى‌خواهم بکشانم. این خود شمایید که باید درست ببینید و بیاندیشید تا روشنی حقایق الهی را دریابید). (سوره شریفه انعام، آیه مبارکه ١٠۴)
