2022-06-11 18:53:47
درس دوم 504
1.... corpse ; a dead body , usually of person .جسد ، لاشه
a....When given all data * on the corpse, the professor was able to solve the murder.
هنگامی که همه اطلاعات درباره جسد ارائه شد، پروفسور قادر شد معمای قتل رو حل کند
b....The corpse was laid to rest in the Vacant * coffin.
برای خاکسپاری جنازه داخل تابوت خالی قرار داده شد
c....An oath * of revenge was sworn over the corpse by his relatives.
خویشاوندان قسم خوردند که انتقام جسد او را بگیرند
2.... conceal , hide مخفی کردن ، پنهان کردن
a....Tris could not conceal his love for Gloria .
تریس عشق خود به Gloria را نتوانست کتمان کند
b....count Dracula concealed the corpse *in his castle.
کانت دراکولا جنازه را در قلعه پنهان کرد
c.... The money was so cleverly concealed that we were forced to Abandon *our search for it.
به قدری پول را ماهرانه مخفی کرده بود که مجبور شدیم از جستجوی آن منصرف شویم.
3...dismal , dark and depressing .
دلگیر، غم انگیز، ملال آور، افتضاح، گرفته
a.... when the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day.
هنگامی که هوا خیلی. رفته است، گاهی اوقات تمام روز را در رختخواب می مانم
b....I am unaccustomed *to this dismal climate .
به این هوای دلگیر و گرفته عادت ندارم
c....As the dismal report of the election came in, the senator ś friends tactfully* made no mention of them.
زمانی که گزارشات افتضاح درباره ی انتخابات رسید، دوستان سناتور خیلی سنجیده حرفی درباره آن ها نزدند.
4....Frigid , very cold
سرد، خشک، یخبندان، منجمد، بی روح، بی عاطفه
a.... It was a great Hardship * for the men to live through the Frigid winter at valley forge.
در زمستان خیلی سرد valley forge, زندگی برای آدم ها بسیار دشوار بود،
b....the Jealous *bachelor *was treated in Frigid manner by his girlfriend.
مرد مجرد حسود، توسط معشوقه اش مورد بی مهری قرار گرفت
c;Inside the butcher ś freezer the temperature was Frigid.
درجه حرارت داخل فریزر قصاب بسیار سرد بود
5....Inhabit : live in
در مکانی زندگی کردن، در جایی ساکن بودن
a....Eskimos Inhabit the Frigid * part of alaska.
اسکیمو ها در ناحیه یخبندان آلاسکا زندگی میکنند.
b....Because sidney qualify *, he was allowed to Inhabit the Vacant * apartment.
به دلیل این که Sidney واجد شرایط بود به او اجازه داده شد تا در آن آپارتمان ساکن شود.
c....Many crimes are committed each year against Who Inhabit the slum area of our city.
هر ساله جنایات بسیاری علیه کسانی که در منطقه فقیر نشین شهر ما سکونت دارند اتفاق می افتد.
6....Numb , without the power of feeling , deadened
بی حس، خواب رفته، سِر، کرخت
a....My fingers Quickly became Numb in the Frigid * room.
در آن اتاق خیلی سرد، انگشتانم به سرعت بی حس شدند.
b....A Numb feeling came over Mr. Massey as her read the telegram.
هنگامی که Mr. Massey تلگرام را خواند، مات و مبهوت شد.
c....When the nurse stuck a pin in my Numb leg, l felt nothing.
وقتی پرستار سوزنی را در پای سِرم فرو کرد، هیچ چیزی احساس نکرد.
7.... Peril , danger
خطر جدی، مخاطره، شرایط خطرناک، خطر، مخاطره آمیز
a....the Hunter Abandoned* by natives when he described the Peril that lay ahead of them.
هنگامی که شکارچی شرایط خطرناکی که در پیش بومیان بود را برایشان توضیح داد، او را رها کردند.
b....There is great Peril in trying to climb the Mountain.
خطرات بسیاری برای از کوه بالا رفتن وجود دارد
c....our library is filled with stories of perilou sadventures.
کتابخانه ما سرشار از داستان های با ماجراهای پر مخاطره است.
8....recline , lie dowm ;stretch out ;lean back
لم دادن، دراز کشیدن که، تکیه دادن
a....Richard likes to recline in front of the television set.
ریچارد دوست دارد جلوی تلویزیون دراز بکشد.
b.... After reclining on her right arm for an hour, Maxine found that it had become numb*.
بعد از یک ساعت تکیه دادن روی دست راست، Maxine متوجه شد که دستش خواب رفته است.
c....My dog ś greatest pleasure is to recline by the warm fireplace.
بزرگترین لذت سگ من دراز کشیدن کنار شومینه گرم است.
@WeeklyEnglish53
#Listening
9....Shriek , scream , جیغ کشید
128 views15:53