Get Mystery Box with random crypto!

سرجنت چیزکیک

لوگوی کانال تلگرام winteraurorabb — سرجنت چیزکیک س
لوگوی کانال تلگرام winteraurorabb — سرجنت چیزکیک
آدرس کانال: @winteraurorabb
دسته بندی ها: سرگرمی ها
زبان: فارسی
مشترکین: 190
توضیحات از کانال

Everything Everywhere All at Once
In Love with Bucky so people call me Sammy
Talk to me?: http://t.me/HidenChat_Bot?start=5860392056

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-11-05 15:03:21
عوم...هیچ
78 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 12:03
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 03:31:40
شبتون آروم باشه
هفته‌ی خوب و پرانرژی رو شروع کنید
اجازه ندید هرکسی روز و خنده‌هاتون رو ازتون بگیره
بترکونید
72 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 00:31
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 02:31:59
winterspider
68 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 23:31
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 02:17:50 خم میشه و کنار رون های باکی‌ رو خیس میبوسه و لیسی روی دیک باکی میکشه و کامل وارد دهنش میکنه
باکی کمرش رو بالا میاره و گردنش رو به عقب میبره و اجازه خارج شدن صدای ناله‌های از ته گلوش رو میده
ا.ت سرعتش رو بیشتر میکنه و همزمان دستش رو روی رون باکی و اطراف سوراخش میکشه
باکی دستش رو لای موهای ا.ت میبره و هرازچندگاهی ضربه‌ای به دهنش میزنه
ا.ت دیک باکی رو با صدا رها میکنه
باکی رو زانو میشه و ا.ت چهار دستو پا جلوش وامیسته
باکی باسن ا.ت رو میگیره و لاش رو باز میکنه و شروع به میک زدن میکنه
زبونش رو واردش میکنه
ا.ت خم میشه و سعی میکنه خودش رو به جلو بکشه که باک با دست فلزیش جلوی حرکت زانو‌های ا.ت رو میگیره
محکم تر میک میزنه و زبونش رو کامل میکشه روش
ناله‌های ا.ت کل فضارو پر میکنن و خودش رو تکون میده
ا.ت با صدای گرفته و خواهش:باک لطفا
باکی با شیطنتی که تازه گل کرده:لطفا چی عزیزم
ا.ت:لعنت بهت خودت میدونی
باکی:نمیدونم
و شروع میکنه به بازی کردن زبونش با بدن ا.ت و دست‌ سالمش رو از جلو و عقب روی بدنش میکشه
ا.ت :اوکیییی فاک یو میخوامت
باکی با رضایت پیروزیش پشت ا.ت قرار میگیره و دیکش رو روی سوراخ ا.ت تمظیم میکنه
ا.ت با حس دیک باکی از خود بی خود میشه و باسنش رو به عقب میاره و دیک باکی واردش میشه
باکی:مال خودتم آروم باش
ا.ت:حرف نزن باک
باکی پهلو‌های ا.ت رو میگیره و محکم و آروم ضربه میزنه
ا.ت به زیرانداز چنگی میزنه و ناله میکنه و سعی میکنه باسنش رو دایره‌وار تکون بده
باکی سرعتش رو بیشتر میکنه و چند تا از ناله‌های ا.ت رو هم خودش سر میده و با لذت به بدن ا.ت که توی دستای خودشه نگاه میکنه
دیکش رو از ا.ت بیرون میکشه و دوباره بدون فرصت واردش میکنه و سیلی‌ای به باسنش میزنه
همزمان که ضربه میزنه دستش رو به لای پای ا.ت میبره
ا.ت تحمل نمیکنه و با ریتم باکی خودش رو عقب جلو میکنه تا این که هردوشون به اوج میرسن
باکی آروم از ا.ت خارج میشه و بوسه های ریزی روی کمرش میزاره کتش رو روی بدن ا.ت میندازه و توی بغلش بلندش میکنه و اون رو به خونه میبره
باک:حموم¿
ا.ت:الان نه باک،انقد قانون مدار نبودی
و با غر زدن سرش رو توی سینه باکی قایم میکنه
باکی خنده‌ای میکنه و آروم روی تخت میزارتش و ملافرو روش میکشه
خودش هم کنارش دراز میکشه و ا.ت رو به آغوشش میکشه.
ا.ت با صدای خسته و آرومش: باک،لازم نیس شرط ببندن یا خودتو نشون بدی،فکر کنم این که قلبم کی رو میبینه یه اندازه کافی واضح باشه که اجازه نداشته باشن
و خودش رو بیشتر تو بغل باکی جا میکنه.
65 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 23:17
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 02:17:50 چند ساعتی میشد که مهمونی تموم شده و همه رفتن
باکی توی حیاط روی یه زیرانداز کنار آتیشی که توی چند ثانیه روشن کرده بود نشست و شروع به زدن گیتار کرد.
کتش روی زمین انداخته بود و سه تا از دکمه‌های پیرهن سفیدش باز بود.
موهاش قسمتی از صورتش رو پوشونده و اجازه و دیده شدن رنگ آبی چشم‌هاش رو نمیدن
ا.ت آروم کنارش نشست و به گوش دادن گیتار زدن باکی مشغول شد
و از لیوان آبجویی که برای خودش آورده بود سر کشید
ا.ت احساس کرد سکوت باک و گیتار زدنش نشونه خوبی نباشه
ا.ت:چرا ساکتی باک¿اتفاقی افتاده¿
باکی گیتار زدن رو متوقف کرد
باکی:فقط روز طولانی‌ای بود
ا.ت خودش رو روی پاهای باکی کشید و گیتار رو با احتیاط کنار گذاشت.
ا.ت: به لباسای زیبای من نگاه کن شاید جذابیتم به طولانی بودن روزتون اضافه بشه
روی زانوهاش ایستاد و اشوه‌ای اومد.
باکی با خنده کمر ا.ت رو گرفت و لب‌هاش رو روی لب‌های ا.ت گذاشت و بوسید
ا.ت تعجبی کرد
ا.ت: اوه ببین کی اینجاس،سلام آقای بارنز،انگار چند ساعتی قایم شده بودن
خنده‌ای کرد و محکم به باکی چسبید
ا.ت:دلمون تنگ شده بود براتون
و دوباره لب‌هاشو روی لب‌های باکی گذاشت و بدون این که بوسه رو بشکونه خودش رو روی بدن باکی حرکت داد
باکی بدون این که کنترلی داشته باشه دستش رو رو کمر ا.ت گذاشت و قوسی به کمرش داد
ا.ت با رضایت این‌که لمس شده پایین تنش رو روی پای باکی حرکت میده و دست هاشو لای موهاش میبره و بوسشون رو نمایشی تر میکنه
بوسرو میشکنه و به چشم‌های خمار شده باکیی نگاهی میندازه
ا.ت: سلاح دومم رو به شما معرفی میکنم
باکی سرش رو میچرخونه و با حالت باکی‌طورش :ریلی¿
ا.ت بدون این که دست از کرم ریختنش برداره ادامه داد
ا.ت: عه هنوز اثر نکرده¿
و با یک چشم به هم زدن سرش رو توی گردن باکی قایم میکنه و زبونش رو روی رگش تا پایین گوشش میکشه
بازدمش رو آروم به خیسی گردن باکی میده و یک جارو انتخاب میکنه
زبون دیگه‌ای میکشه و محکم میک میزنه
باکی چشم‌هاشو میبنده و هیسی میکشه
باک:فاک یو ا.ت
ا.ت با خوشحالی این که سلاحش کار کرده اروم زمزمه میکنه:ایم ویتینگ اکشیلی
و دوباره میک زدن گردن باکی رو از سر میگیره و کمرش رو باز حرکت میده
محکم تر میک میزنه که باعث میشه باک موهای ا.ت رو بگیره و سرش رو به عقب بیاره
ا.ت با تعجب و کمی وحشت نگاه میکنه
باکی با یک حرکت ا.ت رو زیر خودش قرار میده و روش خیمه میزنه
شروع میکنه به خوردن لب‌های ا.ت و بعد به گردنش حمله‌ور میشه
ا.ت نفس نفسی میزنه و آروم میخنده و سعی میکنه بدون توقف ایجاد کردن توی کار باکی لباسش رو دربیاره و موفق میشه.
باکی لباس ا.ت رو کامل درمیاره و پرت میکنه یک طرف
ا.ت: با زیباییم درست رفتار کن آقای بارنز
و پاشو آروم لای پای باکی حرکت میده
باکی از شکم تا روی قفسه سینه ا.ت رو بوسه خیس میکنه
باکی:تو خودت زیبایی اون لباسی،بدون اون چیزی کم نمیشه
ا.ت لبخندی میزنه و بوسه های سریعی روی لبای باکی میشونه
شلوار باکی رو از پاش درمیاره و دستش رو آروم بین پای باکی میکشه طوری که بتونه با یک بار کل کلیت باکی رو لمس کنه
باکی بی‌اختیار ناله آرومی میکنه و دست هاش رو دو طرف سر ا.ت میزاره
ا.ت دستش رو وارد باکسر باکی میکنه و دیک باکی رو توی دستش میگیره و با دقت به چهره باکی نگاه میکنه تا متوجه تغییرات بشه
باکی چشم از دست ا.ت برمیداره و گردن ا.ت رو میک میزنه و دندون‌هاش رو روس جایی که میک زده میکشه
ا.ت باکسر رو از پاش درمیاره و جاش رو با باکی عوض میکنه
58 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 23:17
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 02:17:49 بعد از کمی حرف زدن‌های خسته کننده و گفتن خبرها و ناخبرها، باکی دو لیوان آبجو برمیداره و دوتایی کنار میله‌های تراس می‌ایستن.
به افرادی که توی حیاط جفت شده و متن آهنگ رو با رقص به هم هدیه میدن رو نگاه میکنن.
ا.ت:فکر نمیکردم توی فامیلمون همچین با احساسایی هم باشن
شونش رو بالا انداخت و یه قلب از لیوان سر کشید.
باکی : باز خوبه تو اینو فهمیدی
ا.ت با چشم غره‌ای بهش نگاه انداخت
ا.ت: خب حالا،هی هی میشنوی¿
باکی: چیو¿
ا.ت :وای باااک مگه کری،گوش بده
باکی مطمعن بود همه صداهارو میشنوه اما نمیفهمید هدف ا.ت کدوم صدا بود
ا.ت دست باکی رو کشید با سرعت به طرف صدا رفت.
باکی که تازه قصد ا.ت برای رقص رو فهمیده بود سریع واکنش نشون داد
باکی:نه ا.ت نه لطفا نه
ا.ت:آهنگ مورد علاقمه باک لطفاااا
باکی:نمیتونم ا.ت
ا.ت باشه‌ای گفت و خودش به وسط رفت
تنها با ریتم میرقصید و باکی اون رو زیر نظر گرفته بود و آرزو میکرد که کاش جرات پیوستن بهش رو داشت
یکی از مهمان‌ها به سمت ا.ت اومد و باکی با دیدنش بدون لحظه‌ای تفکر به جلو رفت
ا.ت نیشخندی روی لبش نقش بست بالاخره تونسته بود کار خودش رو بکنه
مهمان:اجازه بدین همراهیتون کنم
باکی پشت سرش ایستاد:علاقمندم من شمارو به سمت دیگه‌ای راهنمایی کنم.
ا.ت دست باکی رو گرفت و دست دیگشرو روی شونه باک گذاشت
ا.ت: نه ممنون همراه درستم پیداش شد
و خودش رو به باکی نزدیک تر کرد
ا.ت: دیدی گفتم باید باعث بشم اعلام حضور کنی بلد نیستی که میدزدنم
باکی نگاهی کرد و دست ا.ت رو طوری که بچرخه گرفت و با سرعت بهش چسبید و صورتش رو نزدیک صورت ا.ت قرار داد
باکی:یعنی میتونن توی نبودم روی این که بدزدنت شرط ببندن¿
ا.ت هردو ساق دست‌هاشو روی شونه‌های باک گذاشت و پشت گردنش دست‌هاشو به هم قفل کرد
باکی کمر ا.ت رو گرف و با ریتم آهنگ حرکت میکنن
ا.ت: میتونن شرط ببندن که چجوری سر به نیست میشن فکر کنم
باکی،ا.ت رو از کمر گرفت و بلند کرد و چرخی زد و روی زمین گذاشت.
باکی:ولی حتی نمیخوام به این فکر کنم که همچین اجازه‌ای به خودشون بدن
ا.ت: پس نشون بده اینجایی.
و لبای باکی رو نرم بوسید.
54 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 23:17
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 02:17:49 {bucky×reader}
صدای برخورد ظروف با خنده‌ها و حرف‌زدن‌های مردم حاظر،درهم شده اما این بار حتی ذره‌ای برای پرت کردن حواس باکی از خواستش موفق نبودن
این بار باکی صدایی که نیاز داشت هرلحظه در گوشش بپیچه پیدا کرده بود.
صدایی که حتی آرزو داشت موقع خواب هم زمزمه‌ای ازش به گوش برسه.
این بار تصویری که بتونه خود باکی رو از جلوی چشمش پاک کنه،جلوی چشماش بود و حاضر نبود حتی ذره‌ای برای نگاه کردنش زمان رو هدر بده.
ا.ت اکسیژن پاکی توی هوای کثیف اطراف باکی شده بود.
مرهمی برای محو شدن زخمای روح و قفسه‌ای برای مرتب شدن ذهن باکی
ا.ت دستی روی موهاش و لباسش کشید و جلوی آینه‌ی پشت دیوار ایستاد.
ا.ت:مطمعنی خوبه همینا باک¿
باکی با لبخندی محو نشدنی به سرتاپای ا.ت نگاه میکرد جوابش رو به ا.ت داد.
باک: فقط بهم بگو چرا وقتی تنهاییم از این تیپا نمیزنی،نمیزاری از زیباییای موجود لذت کافی رو ببریم
ا.ت درحالی که یقه باکی رو مرتب میکنه قیافه از خود راضی به خودش میگیره
ا.ت:خب به هرحال باید یه سلاحی برای تشنه کردنت توی جیبم نگه‌دارم یا نه¿
و خب باید یه نگاه یه چند نفرم برای خودم کنم که شما پاشی اعلام حضور کنی دیگه
باکی در جواب سری تکون داد و لبخندی زد.
ا.ت سریع لب‌های باکی رو بوسید و دستش رو گرفت
ا.ت:خب دیگه بریم
باکی هنوز توانایی کامل ارتباط گرفتن با مردم رو نداشت ولی خب امشب رو به خاطر خانواده ا.ت که جمع بودن مجبور بود و یه شب رو میتونه برای جبران تمام کارهاش و شنیدن خنده‌های از ته دل ا.ت پشت سر بزاره.
وارد جمعیت میشن و خوش آمد گوییا،دست دادنا و خوش و بش‌ها شروع میشه.
ا.ت میدونه ممکنه باکی مضطرب بشه و برای همین لحظه‌ای دست باکی رو رها نمیکنه و با استفاده از زبان بدنش اون رو از این‌که تنها نیست آگاه میکنه.
60 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 23:17
باز کردن / نظر دهید
2022-11-05 02:16:28 با سلام
نویسنده این نوشته بسیار در نوشتن موارد این چنینی ناشی است و در اصل از نوشتن و ثبت خود خوف دارد.
و این متن را نوشته برای مضحکه و خوش‌گذرانی تا بازگشتن عزیز دل همگان نوآندا
پس اگر مزخرف‌تر از آنچه می‌پندارد است به بزرگی و کوچیکی خود ببخشید و به زندگی قبل از این نوشته خود ایمان بیاورید.
با سپاس
-باک
60 viewsᣵᐤᑋᵉᴵᒻ ᒃᵘᑦᴷᶣ ᣵᐪᣔⁿ‌‌⃝̶͟͟͞͞, 23:16
باز کردن / نظر دهید
2022-11-04 23:40:53
دانته رو از دست دادید
71 viewsSteph♡, 20:40
باز کردن / نظر دهید
2022-11-04 23:39:26 دانته رو از دست دادید
71 viewsDante, 20:39
باز کردن / نظر دهید