Get Mystery Box with random crypto!

مطالبات زنان

لوگوی کانال تلگرام womendemands — مطالبات زنان م
لوگوی کانال تلگرام womendemands — مطالبات زنان
آدرس کانال: @womendemands
دسته بندی ها: مراقبت از کودک
زبان: فارسی
مشترکین: 5.08K
توضیحات از کانال

کانال تحلیلی انتقادی
ضمن پوزش #تبلیغ نمی‌پذیریم.
اطلاعات بیشتر:
@DonateDemands
اینستاگرام:
https://instagram.com/womendemands
توئیتر:
https://twitter.com/WomenDemands?s=09

ارسال متن، انتقاد و پیشنهاد:
@GEq_r

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 33

2021-06-28 10:58:06
#توئیت_روز
دادگاه محترم هنگام رسیدگی رو به من:
‏این چه استشهادیه‌ایست؟ امضای چارتا زن شد استشهادیه؟؟
‏من هاج و واج
‏موکل هاج و واج
‏چی بگیم؟ زنیم دیگه

MarziyehMohebi
https://t.me/joinchat/AAAAADwey8FIXtYgO0GBag
589 viewsEmZi, edited  07:58
باز کردن / نظر دهید
2021-06-27 08:41:44
حضور تاریخی دختر ایرانی در المپیک

با هماهنگی کمیته ملی المپیک فرزانه فصیحی، دونده ماده ۱۰۰ متر ایران با استفاده از بند یونیورسالیتی سهمیه المپیک گرفت. بر این اساس فصیحی نهمین سهمیه زنان در بازی‌های توکیو محسوب می‌شود.
با این شرایط پس از پنجاه و هفت سال، یک دختر ایرانی در ماده صد متر در مسابقات المپیک خواهد دوید.
سیمین صفامهر اولین دونده ۱۰۰ متر تاریخ ایران در المپیک ۱۹۶۴ توکیو بود که حدود ۵۷ سال بعد فصیحی هم در این ماده دومین زن المپیکی شد.

@womendemands
968 viewsEmZi, 05:41
باز کردن / نظر دهید
2021-06-26 17:34:35 مطالبات زنان pinned « پس این خشونت کلامی خیابانی کی تمام می‌شود؟ افسون حضرتی (روزنامه‌نگار) پنجشنبه صبح خسته از جدال بین چشمم و یک بیماری ایمنولوژی، دردمند از مرگ دو همکار جوان و مصدومیت دیگر همکارانم، «لخ لخ»کنان در سایه پیاده‌رو خیابان‌هایی که هنوز از خواب آخر هفته بیدار…»
14:34
باز کردن / نظر دهید
2021-06-26 12:55:31 پس این خشونت کلامی خیابانی کی تمام می‌شود؟
افسون حضرتی (روزنامه‌نگار)

پنجشنبه صبح خسته از جدال بین چشمم و یک بیماری ایمنولوژی، دردمند از مرگ دو همکار جوان و مصدومیت دیگر همکارانم، «لخ لخ»کنان در سایه پیاده‌رو خیابان‌هایی که هنوز از خواب آخر هفته بیدار نشده‌اند، در عالم فکر و خیال به دنبال یکی دو کار عقب‌مانده می‌روم. آنقدر بی‌رمق و در عین حال عصبی هستم که هیچ توجهی به ظاهرم نکرده‌ام. دو تا ماسک که از روی تیغه بینی تا گردنم را پوشانده، عینک آفتابی-طبی که برای درد چشم زده بودم و موهایی که هیچ‌وقت آرایش نمی‌شوند. اگر کرونا هم نبود من اهل آرایش نیستم. فقط کرم ضدآفتاب می‌زنم که آن هم به لطف کرونا و ماسک استفاده نمی‌کنم.

از بانک خارج شدم و به سمت دفتر خدمات موبایل می‌رفتم که یکی گفت: «جون چه تیپی». منم از خدا خواسته و عصبی تمام شجاعتم را جمع کردم گفتم: «با کی بودی؟» پسر تقریبا بیست و پنج ساله‌ای با چهره خواب آلود و درحالی‌که دهن‌دره می‌کرد، گفت: «برو نکبت کی به تو نگاه می‌کنه؟» با صدایی که تقریبا توجه چند رهگذر را جلب کرد گفتم: «چرا به من حرف زشت زدی؟» گفت: «برو بابا اول صبحی حوصله داری؟ برا چی باید با تو حرف بزنم؟ برو، برو تا شَر درست نکردم. آدم با خودش هم نمی‌تونه حرف بزنه.» من که از گستاخی پسر بیشتر عصبانی شده بودم و اصرار رهگذران برای تمام کردن ماجرا عصبی ترم کرده بود، سینه به سینه پسر ایستادم و گفتم: «تو به خودتی میگی جون؟ یا با دار و درختا هستی؟ من چه کار کردم؟ به قیافه من نگاه کن. خوب هم نگاه کن. چرا به خودت اجازه میدی دهنتو باز کنی و مزخرف بگی؟» مرد مسنی جلو آمد و گفت: «خانم شما ببخشید بی فرهنگی که شاخ و دُم نداره، عادت کردن چه کار میشه کرد؟» یکی دو نفر هم پسر را به داخل مغازه‌اش بردند تا کار بیش از این بیخ پیدا نکند. ولی هنوز صدای فحاشی پ‌هاش شنیده می‌شد: «خوب که خودت می‌دونی چقدر ایکبیری هستی، مثل جنازه داره تو خیابون راه میره، حالا بهش گفتم جون به جای اینکه خوشش بیاد طلبکاره. انتر اگر سر و شکلی داشت چه می‌کرد...» او می‌گفت و دوستانش می‌خندیدند.

انعکاس تصویر خودم در شیشه بانک را نگاه کردم. خسته و بی‌رمق. از خودم پرسیدم: «این خشونت کلامی کی تمام می‌شود؟ مگر من چه کار کرده بودم؟ مانتو بلند، شال بلند و بزرگ، صورت کاملا پوشیده با ماسک و عینک، غصه‌دار اتوبوس واژگون‌شده، کفش ورزشی بدون ذره‌ای آرایش.» چرا من مستحق شنیدن کلماتی سخیف و جنسیت‌زده هستم و پسر مغازه‌دار که مُشتی از خروار است -البته که شامل همه نمی‌شود- به‌راحتی اجازه توهین دارد؟ اگر برحسب سر و شکل متلک می‌گوید، من شامل آن نمی‌شدم. اگر عادت کرده دهنش را باز کند، چقدر این نظام «مردسالار» قوی و قدرتمند است که آزارگر به پشتوانه چتر حمایتگر پنهانی می‌تواند برای تفریح و شوخی با دوستانش هر جنس مخالفی را مورد آزار قرار دهد.

لطفا یاد بگیریم کسی که به هر شکلی ما را مورد آزار و اذیت کلامی و یا جسمی قرار می‌دهد بیمار نیست، از عقده‌های جنسی یا جسمی رنج نمی‌برد، در زندگی زناشویی مشکل ندارد که اتفاقا می‌تواند فردی تحصیل‌کرده، دارای شغل مناسب، و زندگی ایده‌آلی باشد. او فقط در جامعه‌ای بزرگ شده که خود را مخیر می‌داند که زنان را هرچه بیشتر محدود کند و برای این تحدید پاسخگو نباشد. تا زمانی که او خود را یک سر و گردن بالاتر می‌داند، آزارهای جسمی و کلامی هم تمامی ندارد. از مقابله با آزارگرها نترسید.

@WomenDemands
252 viewsف ش, edited  09:55
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 18:18:47 مطالبات زنان pinned a video
15:18
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 13:15:11
مرگ گاهی «ریحان» می‌چیند...

تحریریۀ ایرنا۲۴، از شورِ زندگی خالی شد. «ریحانه یاسینی» سردبیر این رسانه، درحالی‌که به دعوت ستاد احیای دریاچۀ ارومیه به آذربایجان غربی سفر کرده بود، در حادثۀ ‌واژگونی اتوبوس، جان خود را در ۲۸ سالگی از دست داد و اهالی رسانه را داغدار کرد.
ایرنا
https://t.me/joinchat/AAAAADwey8FIXtYgO0GBag
433 viewsEmZi, 10:15
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 13:12:06
#خبرنگاری
#زن_بودن
#جهان_سوم #ریحانه_یاسینی #مهشاد_کریمی

https://t.me/joinchat/AAAAADwey8FIXtYgO0GBag
411 viewsEmZi, edited  10:12
باز کردن / نظر دهید
2021-06-23 00:26:51
‏پنجشنبه ۳تیرماه ساعت ۲۰:۳۰ به وقت تهران نشست "اینترسکشنالیتی؛ سویه‌های پنهان‌مانده در ایران" با حضور ندا شبان ‏و تنی چند از فعالان حوزه زنان داخل ایران برگزار می‌شود. ‎ندا شبان پژوهشگر و دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی و مطالعات زنان در دانشگاه کلرادو بولدر امریکا، به مباحثی چون:
تعریف اینترسکشنالیتی، نقش‏ فمینیسم زنان سیاه در شکل‌گیری اینترسکشنالیتی، ‏کاربرد اینترسکشنالیتی در ایجاد دانش فمینیستی، رویکرد انتقادی به قدرت، نقد سیاست هویتی و کاربرد ‏اینترسکشنالیتی در بستر ایران خواهد پرداخت.‏

نشست در لینک زیر برگزار خواهد شد:
https://www.clubhouse.com/event/xLjeY2ae

@Digari_ir
@WomenDemands
56 viewsف ش, edited  21:26
باز کردن / نظر دهید
2021-06-20 16:16:15 مطالبات زنان pinned « از اسارت شیرین رها شویم افسون حضرتی (روزنامه‌نگار) گیتی برای همه ما نمونه یک «ضعیفه» بود. او نمی‌دونست چند حقوق می‌گیره، از قیمت نون و میوه و پفک و مانتو و روسری و آب و برق و گاز خبر نداشت. تمام امور زندگی رو شوهر گیتی اداره می‌کرد. مرد مهربانِ خوش‌مشربی…»
13:16
باز کردن / نظر دهید
2021-06-20 13:46:37 از اسارت شیرین رها شویم
افسون حضرتی (روزنامه‌نگار)

گیتی برای همه ما نمونه یک «ضعیفه» بود. او نمی‌دونست چند حقوق می‌گیره، از قیمت نون و میوه و پفک و مانتو و روسری و آب و برق و گاز خبر نداشت. تمام امور زندگی رو شوهر گیتی اداره می‌کرد. مرد مهربانِ خوش‌مشربی که گیتی مثل یک نیلوفر آبی بهش وصل بود. نمی‌دونم گیتی چطور دانشگاه رفته بود. از اجازه پدرش استفاده کرده بود یا از اجازه همسر. به‌هرحال دبیر دبیرستان بود و در حد همون کتاب‌های انگلیسی دبیرستان زبان انگلیسی هم بلد بود. تمام مشخصات گیتی در معلمی و گاه وقتی رانندگی خلاصه می‌شد. دوتایی همه‌جا می۔رفتن و کمتر گیتی تنها بود. محور زندگی، شوهرش بود. بهتر از هر زنی می‌دانست که در «بوردا» (ژورنال قدیمی مد و فشن) دامن پلیسه مد هست یا دامن کلوش، او نظر می‌داد که مانتو با بُرش تَرک بهتره یا مانتو راسته. شوهرش بهتر می‌دانست که برنج طارم بهتره یا برنج خارجی، درباره شیرینی و غذا نظر شوهرش حجت بود و گیتی هم فقط یک تماشاگر. خواهرهای گیتی همیشه می‌گفتند: «خدا کنه گیتی زودتر از شوهرش بمیره چون اینقدر بی دست و پاست که به روز هفتم نمی‌رسه».

حدود ۱۰، ۱۵ سال پیش شوهر گیتی فوت کرد. همه خانواده برای زندگی گیتی بیشتر از مرگ شوهرش ناراحت بودن. یکی دو سال بعد از مرگ شوهر گیتی، یکی از فامیلا زنگ زد و گفت: «خبر داری گیتی رفته اسپانیا؟» خندیدم و گفتم: «نه، رفته اصفهان، شنیدی اسپانیا.» گفت: «گوشی تو نگاه کن برات عکساشو فرستادم.» خیره به صفحه گوشی نگاه کردم. راست می‌گفت گیتی در بارسلونا و مادرید و مایورکا. با همان پوشش انتخابی که داشت. فامیلمون گفت: «تازه قبلش آلمان و ایتالیا و فرانسه بوده، پارسال هم هند و چین و مالزی و سنگاپور.» باورش سخت بود که گیتی تنها تونسته از خونه بره بیرون چه برسه به سفر خارجی. حالا گیتی یکی از چهره‌های خبرساز فامیل شده بود. «خبر داری گیتی خونه قدیمی رو فروخته یه آپارتمان شیک کوچولو خریده»، «پیکانشونو فروخته یه ماشین دنده اتومات گرفته»، «شنیدی گیتی رفته روسیه»، «خبر داری گیتی ارمنستان هست» و همینطور زندگی گیتی روزبه‌روز عوض شد. شوهرش را در مهمانی‌های عید نوروز همیشه می‌دیدم چون به غیر از عید خیلی رفت‌و‌آمدی نداشتند. مرد شریفی که ناخواسته برای حفاظت از همسرش تمام مسئولیت زندگی را یک‌تنه به دوش می‌کشید.

بنده خدا فکر می‌کرد با خرید کردن، آشپزی، نظافت خانه، تصمیم گیری در مورد رنگ دیوارها، جابه‌جا کردن مبل و تلویزیون، نظر دادن درباره مانتو اِپُل‌دار یا بی‌اِپُل، انتخاب رنگ روسری و جنس پارچه چادر باری از دوش همسرش برمی‌دارد. خدابیامرز نمی‌دانست رفتارهای او نه تنها کمک نبود، بلکه هر تصمیم و رفتار فردی‌اش و منع کردن گیتی از مشارکت در یک زندگی دو نفره هول دادن او به سمت چاه ویلی بود که از همسرش یک فرد ناتوان و بی‌اراده ساخته بود که عام و خاص او را زنی ناتوان تصور می‌کردند. من مردان بسیاری را هم دیده‌ام که اسیر «استبداد نرم» همسرانشان هستند.

احتمالا ریشه این تسلیم شدن‌ها و منفعل بودن‌ها در خانواده شکل می‌گیرد. همان نهادی که در کنار مزایا و فوایدش، قربانی‌های بسیاری را تحویل جامعه می‌دهد. چرا؟ چون در خانواده‌های بسیاری «پدر و مادر» در جایگاه عقل کل اختیار و اراده فرزندان را سلب کرده یا در اختیار خود می‌گیرند تا نقش حفاظتی و مراقبتی خود را تمام و کمال نشان دهند. ای کاش می‌دانستند هیچ‌کس «دانای کل» نیست که اگر جایی کسی ادعا کرد عقل کل است، باید فرار را به ماندن ترجیح داد.

گیتی نمونه کامل زنی بود که در اسارات توجه و محبت کاذب همسرش اسیر شده بود. اما زمانی که از آن اسارت شیرین خارج شد توانمندها و پتانسیل درونی خودش را شناخت، خود را بازسازی و بازتولید کرد و امروز همه او را نه ضعیفه که زنی قوی می‌دانند که حتی بدون تغییر در عقاید دینی‌اش جهانگردی می‌کند و لذت می‌برد. زنجیرهای اسارت مهربانانه را از دست و پای هم باز کنیم.

@journalistafsoon
@WomenDemands
780 viewsف ش, edited  10:46
باز کردن / نظر دهید