Get Mystery Box with random crypto!

این «جوک» را چند سال پیش، شنیدم: «یه بار یه دختری میره خونه، ب | Women Act

این «جوک» را چند سال پیش، شنیدم:
«یه بار یه دختری میره خونه،
باباش میپرسه: ساعت یازده شبه! کجا بودی؟
دختر جواب میده: بهم تجاوز شده...
باباش میگه: تجاوز نیم ساعته؛ بقیش کجا بودی؟»
برای این پدر، در حقیقت، آن‌چه بر سر دخترش آمده مهم نیست؛ بلکه «حفظ اقتدار» و «بازجویی»‌ اهمیت دارد. می‌شود این را به تمام پدرهایی که خود را «با غیرت» و «ناموس پرست» می‌خوانند، تعمیم داد که در اصل برای آن‌ها، حال دخترشان مهم نیست، بلکه حفظ آبرو و تصویرِ مقتدر نزد دیگران، اصل است.

مدافعان نظام پدرسالار، معمولا این‌گونه توجیه می‌کنند که: «هر پدری صلاح دخترش را می‌خواهد.» فارغ از اینکه آن‌ها عاقل‌تر بودن مرد را نسبت به دیگر زن‌ها از جمله مادرِ دختر و خودِ دختر، بدیهی فرض می‌کنند، در برابر مواردی که غیرت به قتل دختر می‌انجامد، سکوت می‌کنند. چون به کسی که مُرده نمی‌شود گفت: «کتک خوردنت»، «فحش خوردنت»، «زندانی کردنت» و »کنترل کردنت» برای این است که «خودت عقل نداری و در نهایت به نفعت تمام می‌شود.»

شکیبا بختیار 16 ساله، به دلیل اینکه دیر از بازار به خانه آمده، آن‌قدر چاقو می‌خورد که می‌میرد. به راستی، در آن لحظات که پدر با چاقو،‌ بدن شکیبا را هدف قرار می‌داده، به چه می‌اندیشیده؟ «او سر ساعت به خانه نیامده»، «او از قواعد من که رئیس خانه هستم، سرپیچی کرده»، «او شاید با دوست پسرش بیرون بوده»، «او شاید با مردی سکس کرده». مغز او با چه فکرهای دیگری ممکن است فرمان کُشتنِ شکیبا را،‌ صادر کرده باشد؟

پدری که به زندگی دخترش پایان می‌دهد، طبعاً نمی‌تواند ادعا کند صلاح دخترش را می‌خواسته! این عیان‌ترین جلوه‌ی «ناموس پرستی»‌ است که پوچی خود را به صورت تمام و کمال رسوا می‌کند. اما اگر پدر به یک سیلی یا تهدید هم بسنده کرده بود، ریشه‌اش در همین «حس مالکیت بر جسم و جان دختر» بود. حالا هر چقدر عده‌ای سعی کنند آن را با کلمات ظاهرا زیبا (اما سراسر نکبت) «غیرت» و «اقتدار پدرانه» تزئین کنند!

در ابتدای فیلم «خانه پدری»، پدر (با همراهی پسر) دخترش را می‌کُشد؛ دقایقی بعد برادرش می‌آید و او را بابت «با غیرت» بودنش، ستایش می‌کند. عیاری عامدانه، دلیلِ رفتار پدر با دختر را لو نمی‌دهد؛ زیرا واقعا هیچ حرکتی از سوی دختر، نمی‌تواند رفتار وحشیانه پدر و عموی او را توجیه کند.

پدرِ شکیبا هم در آن لحظه، خودش را نزد دیگران (و شاید نزد خودش)‌ سربلند دیده؛ که اجازه نداده، به نظام «پدرسالار» خانه‌ی پدری، آسیبی وارد شود. زمانی که حق مالکیت دختر به پدرش داده شود، زندگی او تاریک‌‌تر خواهد شد؛ گاهی اندکی و گاهی کاملا؛ مثل شکیبا بختیار.



پیام خدابنده‌لو


✤ @womxn_act
╰──៚