Get Mystery Box with random crypto!

•⬿آنچه جردن پیترسون از نقد خود به فمینیست ها نادیده میگیرد. (ب | Women Act

•⬿آنچه جردن پیترسون از نقد خود به فمینیست ها نادیده میگیرد. (بخش دوم) نقدی روش شناختی

•• نیما اورازانی

- استدلال پیترسون این بود که اگر دسترسی برابر به منابع بین زنان و مردان وجود داشته باشد آنگاه دیگر نباید نگران نابرابری در نتایج باشیم. وی بر این باور است که چون زنان متاثر از ویژگی های زیستی و تکاملی خود تصمیم میگیرند (مثلا انتخاب شغل) و چون این ویژگی های تکاملی و زیستی در زنان متفاوت از مردان است، بنابراین در صورت دسترسی برابر به امکانات این امکان کاملا وجود دارد که شاهد برابری در نتایج نباشیم.

- وی از از مثال کشورهای اسکاندیناوی در برابر کشورهایی همچون انگلیس و آمریکا استفاده میکند. در کشورهای اسکاندیناوی برابری در دسترسی به امکانات بیشتر از آمریکا و انگلیس است اما با این حال زنان همچنان کم و بیش همان شغل های قبلی را انتخاب میکنند. گویی در اینجا شاهد یک طرح آزمایشی هستیم که در یکی دسترسی برابر به منابع وجود دارد و در دیگری چنین دسترسی ای وجود ندارد، حال از مقایسه تفاوت این دو (البته اگر اصلا تفاوتی در کار باشد) می‌توانیم نتیجه بگیریم که تفاوت در نتایج، محصول نابرابری اجتماعی علیه زنان است.

- آنچه پیترسون نادیده میگیرد این است که ما در اینجا با یک طرح آزمایشی مواجه نیستیم. لازم به توضیح نیست که از نمونه گیری تصادفی خبری نیست، چه در سطح کشورها و چه در سطح افراد. دوم اینگه متغیرهای مداخله کننده بسیاری وجود دارند. همان طور که قبل تر هم اشاره کردم اگر هنجارهای اجتماعی در هر دو گروه کنترل نشده باشند با متغیر مداخله کننده سر و کار داریم. اگر برنامه هایی که دولت های رفاه در کشورهای اسکاندیناوی اجرا میکنند نیز کنترل نشوند باز هم با متغیر مداخله گر مواجهیم.

- پیترسون زمانی میتواند از مقایسه کشورهای اسکاندیناوی در برابر دیگر کشورهای پیشرفته نتیجه بگیرد که تفاوت در نتایج به دلایل تکاملی و زیستی است که متغیرهای دیگر را کنترل کرده باشد و اثر آنها را حذف کرده باشد، متغیرهایی همچون هنجارهای اجتماعی، سیاست گذاری های اجتماعی، همگانی شدن خدمات و... این در حالی است که هیچکدام از این موارد در مثال پیترسون رعایت نشده است. به همین دلیل، استدلال پیترسون بر مبنای شاهدی که خود می آورد منتج نیست.

- عده ای از مخاطبان دچار این بدفهمی شده اند که "خوب پس تو اثر تکامل را رد میکنی؟" دوستانی که چنین پرسشی را طرح میکنند دچار یک سوتفاهم هستند.
مسئله در اینجا منتج بودن استدلال پیترسون از رهگذر مستندات تجربی است که استفاده میکند. مستندات وی به دلایلی که بیان کردم به نتیجه ای که وی میگیرد نمی انجامد. فرایند استدلال (انتقال از داده ها به ننایج) به دلیل مشکلات روش شناختی تجربی معتبر نیستند. این امکان کاملا همچنان باز است که کسی از طریق دیگر به نتیجه ای که پیترسون در پی آن است برسد. اما این بحث دیگری است، بحث این است که پیترسون به نادیده گیری نسبت به فاکتورهای اجتماعی و ساختاری - که البته از فردگرایی افراطی وی چنین انتظاری هم می‌رود. - شرایط آزمایش تجربی به معنای علمی آن را نادیده میگیرد.



T.ME/WOMXN_ACT