Get Mystery Box with random crypto!

•⬿عواملی که خشونت شریک زندگی را به موضوعی جنسیتی و زنانه بدل م | Women Act

•⬿عواملی که خشونت شریک زندگی را به موضوعی جنسیتی و زنانه بدل می کند عبارتند از : (بخش نخست)

•• پرستو فرخی

1. فراگیر بودن آن برای زنان در سراسر جهان ( یک از سه زن در طول زندگی خود خشونت جسمی و / یا جنسی را به دست شریک زندگی تجربه می کنند).

2. تحلیل خشونت علیه مردان در رابطه بینازوجینی به صورت روانشناسی رفتار فردی همسر ( زن) صورت می گیرد در حالیکه تحلیل خشونت علیه زن به شکل اجتماعی و جامعه شناختی و سیستماتیک قابل بررسی است بعبارتی خشونت علیه مردان یک حادثه و استثنا و رذیله اخلاقی یک زن است اما خشونت علیه زن یک نُرم اجتماعی و طبیعت زندگی مشترک و سرکوب فرهنگی ست
.

3. قوانین مرد محور همدست مردان در خشونت علیه زن نقش دارند مثلا تمکین را وظیفه زن قرار داده است در حالیکه همین قوانین مردان را بابت ناتوانی در اعمال سلطه بر زنان مجازات می کند مثل عدم پرداخت نفقه و مهریه یا تامین مسکن و نان آوری که بواسطه آن زن برده زرخریده مرد می شود و مهر مالکیت مرد بر زن زده می شود. قانون حامی مردان است مادامی که مردان متعهد در حراست از نظم مردسالارانه و سرکوب زنان باشند وگرنه خود تأدیب می شوند مثلا از زن کشی مردان حمایت می کند در حالیکه در موارد مشابه زن قصاص می شود. از چندهمسری مرد دفاع می کند درحالیکه زن سنگسار می شود و...

4. مسبب خشونت علیه زنان ، در اغلب موارد، مردسالاری ست در حالیکه مسبب خشونتی که بر مردان می رود، اغلب مقاومتِ زنان در برابر مردسالاری و اعمال سلطه است. در واقع اکثرا خشونتی که متوجه مردان است، طغیان زنان بر نادیده گرفته شدن و انتقام از سرکوب است. (مراجعه کنید به علل قتل مردان توسط زنان به دلایل ندادن حق طلاق و یا دفاع از خود در برابر خشونت مرد یا نداشتن آزادی جنسی...و مقایسه آن با علل قتل زنان توسط مردان به دلایل ناموسی، عدم اطاعت زنان و سرپیچی و..)

5. علل سرکوب و سکوت زنان و باقیماندن در رابطه و تجربه IPV محدودیت های اجتماعی/اقتصادی/جنسیتی و اعمال سلطه مردانه و ناتوانی در خروج از رابطه ست در حالیکه علت سکوت مردان تلاش برای خدشه دار نشدن وجهه هژمونیک و اقتدار مردانه و تظاهر به دست بالا داشتن در رابطه ست که هردو متاثر از عامل مشترک مردسالاری اند.

6. خشونتی که بر مردان میرود، اغلب زاییده خشونت علیه زنان است در حالیکه خشونت علیه زنان، زاییده خشونت ساختاری زنانه نیست؛
بطور مثال زندان برای مهریه که در مباحث مطرح شد، زاییده عامل مهریه ( خشونت علیه زن و مبلغ معامله زن در ازای سلب آزادی و حقوق وی و در برابر سلب حق طلاق زن است) در حالیکه مجازات زن با عدم تمکین و کتک خوردن زن از مرد یا تجاوز در بستر زناشویی و انواع خشونت های 4 گانه علیه زنان در رابطه با شریک زندگی، منبعث از هیچ پشتوانه اقتدار زنانه نیست و تماماً برخاسته از خشونت مرد محور است و در واقع هردو خشونت قانونی چه در رابطه با مرد و چه زن، برگرفته از هژمونی مردانه است که مردان را بابت خروج از مردانگی هژمونیک و زنان را بابت سرخم نکردن در برابر آن تنبیه می کند.

T.ME/WOMXN_ACT