Get Mystery Box with random crypto!

•⬿ خشم، نیروی محرکه ی فمینیسم و نقطه قوت آن (بخش نخست) •• پ | Women Act

•⬿ خشم، نیروی محرکه ی فمینیسم و نقطه قوت آن (بخش نخست)

•• پرستو فرخی

- در سیر گفت و گوهای مختلف که مرور میکنیم میبینیم که، عده ای دنبال یک فمینیسم خودخواسته یا به تعبیر دیگر دنبال فمینیسم دلبخواه خود هستند که آن را فمینیسم ناب مینامند! این دسته از افراد انتظار دارند که زنان اگر بخواهند اکتیویست و یا مدافع حقوق زنان باشند، حداکثر یک فمینیست سازشگر یا حداقل یک فعال اجتماعی منعطف باشد تا به هر روی که مردان طرفدار مردسالاری از آنان طلب کند، بچرخند و با هر ساز انان برقصند.


- مثلا وقتی موی بدنشان را مردان دوست ندارند باید بگویند: هرچند می‌دانیم که حق انتخاب داریم ولی خب دل مردان میخواهد که ما ابژه های جنسی در دسترسی برای نمایش باشیم، پس موی بدن مسئله فمینیستی نباید باشد یا در مورد خشم، عده ای میگویند درست است که زنان باید مطالبات خود را خواستار شوند ولی خب خشم برای زن خوب نیست و نمیتواند مردان را جذب کند، اصلا زن را که باید اسوه لطافت و ظرافت و ریحانه بودن باشد که ما حتی عضله بدنسازی را هم برای او ممنوعه کردیم چه به خشم!!؟ زن همواره باید لبخند بزند، تودل برو برای مردان باشد که مبادا آن جذبه جنسی خود را با تندی چهره از دست بدهد و غافلند از اینکه خشمی که از آن دم میزنند و آن را ایراد فمینیسم می‌نامند شاید به جرات بتوان گفت تنها نیروی محرکه برای استیفای حقوق زنان بوده است و نقطه قوت آن.


- زنانگی مورد تایید و تعریف برای زنان تا سالها ، مصداق زنان نرم خویی بوده که هیچ جرات اعتراضی نداشتند و در اندرونی خود بغض ها و خشم ها را در گلوی خود میفشردند و از آن در دل خود عقده می کارند که در نتیجه تحقیقات ثابت شده است که همین فروخوردن خشم و عدم بروز آن برای زنان و درونی ساختنش تبدیل به بیماری های روانی بیشتر در زنان به نسبت مردان میشود. زنی که حتی برای ظریف تر کردن صدای او نیز نسخه ها پیچیده میشده و صدای خنده اش شهره آفاق بوده، چطور بروز خشمش میتوانست مشروع باشد در حالی‌که مردان این زنانگی را برای آنان بریده و دوخته بودند؟


- اما خشم دو نوع است :خشم کور که تجسم خصومت است که موجب ایجاد فشار و محرومیت های اجتماعی ست و دومی خشمی که معقول است و موجب رشد و تکامل و مانع از بین رفتن عزت نفس میشود و شرط آزادی ست. خشمی که مورد نظر ماست و به عنوان نیروی محرکه ی فمینیسم مورد تایید است خشم از نوع دوم است،

- تاکنون خشم خصمانه در مردسالاری نهادینه شده و در تمامی جنگ ها و نزاع ها، چنین خصومتی موج میزند که بنابر کلیشه مردانگی نشانه ای از بلوغ و آلفا بودن مردان بوده است در مقابل کلیشه‌های زنانگی مبنی بر انعطاف و مهربانی و سربه زیر بودن که در این متن تقبیح شده و آن خشمی که به آن توصیه شده، خشم مثبت است که می بایست در هر فمینیستی وجود داشته باشد و از مکانیسم های ضروری و ابزاری برای آزادی و خودشناسی است.


- متاسفانه همواره ما را از خشم ترسانده اند و آن را مذموم جلوه داده اند، و احساس گناه از بروز خشم را در پروسه اجتماعی شدن زنان درونی کرده اند بروز خشم را فعلی مختص انسانهای بد و منفور نشان داده اند، و برهم زننده زنانگی مان معرفی کرده اند که ما را از جرگه دختران خوب جدا میساخته، درحالیکه تمامی انقلاب هایی که اکثرا بدست افراد بزرگ که اسطوره های انسانی اند، چیزی جز نمایش اعتراضی خشم نبوده است و اگر خشم نبود امروز هنوز سیاهان فرودست بودند و برده، این خشم اولین قدم برای رسیدن به آزادی ست و باید این خشم را فریاد بزنیم برعلیه افراد و سیستمی که زن را منقاد می‌خواهند، که به دنباله آن اتحاد و خواهرانگی بر مبنای همین همبستگی در مدیریت خشم جلوه گری خواهد کرد تا مارا به مقاصدمان رهنمون سازد، و در این راه نیازی نمی بینیم تا برای همراه سازی مردان در کنار خود برای رسیدن به برابری، چیدمان مطالبات خود را مطابق میل انها ترتیب دهیم که یقینا هر مردی که به واژه انسان و انسان دوستی یقین داشته باشد، مطمئنا خود همراه خواهد بود و لزومی به تنزل مطالبات مان در سطح دلخواه مردان نیست.


✿ T.ME/WOMXN_ACT