Get Mystery Box with random crypto!

Qualify [qual·i·fy || 'kwɑlɪfaɪ /'kwɒ-] become fit; show that | Words_504_im

Qualify
[qual·i·fy || 'kwɑlɪfaɪ /'kwɒ-]
become fit; show that you are able
صلاحیت داشتن ، واجد شرایط بودن
a. I am trying to qualify for the job which is now vacant.
b. Since Pauline can't carry a tune, she is sure that she will never qualify for the Girls' Chorus.
c. You have to be over 5'5" to qualify as a policeman in our town.
الف. سعی می کنم برای شغلی که در حال حاضر بلاتصدی است واجد شرایط بشوم.
ب. از آنجا که پائولین لحن رسائی ندارد مطمئن است که صلاحیت لازم برای گروه کر دختران را پیدا نخواهد کرد.
پ. قد شما باید بلندتر از ۵.۵ فوت باشد تا صلاحیت پلیس شدن در شهرمان را پیدا کنید.