Get Mystery Box with random crypto!

* temper: (به عنوان فعل) تعدیل کردن، رقیق کردن ex: Parents sho | WORDS WITH PORDEL

* temper:
(به عنوان فعل) تعدیل کردن، رقیق کردن
ex: Parents should temper discipline with love.
والدین باید سخت‌گیری‌شان نسبت به فرزند را با چاشنی محبت، تعدیل کنند.
* intemperate:
[زبان، رفتار، شخص] تند و افراطی
* short-tempered
شخصِ جوشی و تندخو، کسی که زود از کوره در می‌رود.
to lose one's temper
از کوره در رفتن

* even-tempered
شخص آرام و متعادل و ملایم
sunny disposition
روحیه‌ی خوب، مثبت اندیش، خُلقِ خوش (به بیانِ امروز، فاز خوب!)