ریشهی لاتینی facia، به معنای ریخت و ظاهر to face (up): مواجه | WORDS WITH PORDEL
ریشهی لاتینی facia، به معنای ریخت و ظاهر to face (up): مواجه شدن، کنار آمدن و پذیرفتن ex: You've got to face the fact that she's not coming back. باید این حقیقت رو بپذیری (با این حقیقت کنار بیای) که اون دیگه برنمیگرده. surface: سطح ex: Caution! Slippery surface احتیاط! سطح لغزنده است. facet: جنبه، بُعد، وجه ex: This is just one facet of his personality. He hasn't shown you his true colors. این فقط یک بُعد از شخصیت اونه و هنوز چهرهی واقعیش رو به تو نشون نداده. facade: نمای ساختمان ex: In Europe, the facades of the old buildings are preserved and maintained. در اروپا، نمای ساختمانهای قدیمی را حفط میکنند و تغییر نمیدهند.