عادت به خلاصه نویسی یا زیاده گویی یکی از نشانههایی نویسندهه | حسام معینی
عادت به خلاصه نویسی یا زیاده گویی
یکی از نشانههایی نویسندههای تازه کار افراط و تفریط است. نویسنده وقتی میبینند که در یک ابزار حرفهای است آنقدر از آن ابزار استفاده میکند تا حوصله خواننده سر برود. مثلا اگر در تشبیه قوی است انقدر از آن استفاده میکنند که خواننده اصلا یادش برود داستان چی بود و درگیر رنگ حوض خانه مادربزرگ و یا قالی پاره مسجد شود. اگر هم در یک ابزار توانایی نداشته باشد به کل بی خیالش میشود. به عنوان مثال چون نویسنده ما کاراکتر پردازی بلد نیست با چند صفت ساده از کنارش به سادگی عبور میکند.
ولی همیشه افراط و تفریط ربطی به استفاده از ابزار ندارد. مثالش آن نویسندههای تازهکاری هستند که عجول هستند. آنها ترجیح میدهند زود نتیجه گیری کنند، مطلب را منتشر کنند و کامنتهای محبت آمیز بگیرند تا اینکه متن پخته تحویل خواننده دهند. برای این نویسندهها فرآیند نوشتن طاقت فرساست و بیشتر در دنیای ایده غرق هستند تا لذت نوشتن. از آن طرف گروه دیگر ایده شسته رفته ندارند و رو میآورند به بافتن و از کاه کوه ساختن.
هیچ کدام از این روشها یک سبک منحصر به فرد نیست و نباید سرپوشی روی کمبودهای نگارشی باشد. ما باید به اصول پایبند باشیم و داستان به ما بگوید که مرحله بعدی چیست، باید کجا برویم و چقدر آنجا بمانیم.