بلد نبود حرفاشو بهم بگه ، خیلی خجالتی بود ، خیلی ، همیشه تا می | یخ زدگی
بلد نبود حرفاشو بهم بگه ، خیلی خجالتی بود ، خیلی ، همیشه تا میومد حرف بزنه شدت عصبانیت منو که میدید حرفاشو قورت میداد ، همیشه انگار تا میومد حرف بزنه حرفا میونه راه خشک میشدن تو گلوش، این اواخر بعد هر بحث و دعوا آهنگ میفرستاد ، میگفت گوش کن،الان گوش کن! اولا عصبانی میشدم میگفتم ببین وسط بحث و دعوا آهنگ میفرسته ! منم از لجم هر بار گوش نمیدادم ، رفت ، یه روز رفت ، رفتم مثل همیشه چتامونو میخوندم ، که دیدم آهنگای وسط دعواهاشو اصلا گوش نمیدادم :) دونه دونشو از اول پلی کردم ،، انگار انگار باهام حرف میزد .. آهنگا حرفاش بودن .. من چقدر ابله بودم که حرفاشو گوش نمیدادم .. گوش نمیدادم و انقدر گوش ندادم که رفت .. من نفهمیدمش، اونم تموم حرفاشو خلاصه کرد تو آهنگاشو رفت ..