#صدای_در_هم_پیچیده.... در عمليات والفجر مقدماتی، عراق تعدادی | یا شهدا 🍃
#صدای_در_هم_پیچیده....
در عمليات والفجر مقدماتی، عراق تعدادی از تيپهای کماندويی اردنی و سودانی را به منطقه آورد، بعد از محاصره شدن ما در منطقه، آتشبارهای سنگين و نيمهسنگين عراق (گرای) کانال ما را گرفتند چند ساعت متوالی بچهها زير باران آتش خمپاره، کاتيوشا، رگبار و توپ بودند، عوامل جنگی عراق نيز با بلندگو به ما فحش میدادند و میگفتند: «راه فرار نداريد.»
وضع خيلی بد بود، بچهها توی خاک به دنبال چهار تا فشنگ میگشتند. يک هفته مقاومت کرديم، مختصر آب و کمپوت باقی مانده جيرهبندی شد، گرسنگی و تشنگی بيداد میکرد، اما با اين وجود صدای بلندگوی دشمن که بلند میشد، بچهها با تمام وجود فرياد میزدند: «اللهاکبر». علی میگفت: «من تا زندهام، صدای در هم پيچيده دعوت به تسليم بلندگوهای دشمن و تکبيرهايی را که از لبهای قاچقاچ شده نيروها بيرون میآمد، فراموش نمیکنم.»