#به_سرخی_لبهای_یار #به_قلم_فاطمه_بامداد #قسمت_199 فکرمیکرد فکرکرده منم مثل بقیه دخترام که یه مدت سوگلیش باشم بعد بشم یه دختر که تفم توصورتش نمی اندازه دلم میخواست هفت تیر داشتم میکشتمش _یلداخانوم اروم چشم بازکردم _بله _شمااماده اید فقط لباستون روعوض…