Get Mystery Box with random crypto!

دوصــت دارم!

لوگوی کانال تلگرام yavashaki000 — دوصــت دارم! د
لوگوی کانال تلگرام yavashaki000 — دوصــت دارم!
آدرس کانال: @yavashaki000
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3
توضیحات از کانال

با ذوق براش حرف بزنى و دستاتو تكون بدى يهو دستاتو بگيره بكشتت تو بغلش روى موهاتو ببوسه :) ♡ ..♡
اطلاعات تبلیغ👇
https://t.me/joinchat/AAAAAFflCa2xuTwEFTqGMA

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2019-06-02 22:39:15 همگی موفق
132 viewsLaya, 19:39
باز کردن / نظر دهید
2019-06-01 21:31:15 تاریک باد
خانه ی مردی که
نمی جنگد
برای زنی که دوستش دارد...!

159 viewsLaya, 18:31
باز کردن / نظر دهید
2019-06-01 12:05:34 دلم می‌خواست دختر یه کشاورز تو روستا های گیلان بودم. صبح بیدار می‌شدم تو تاریک و روشن هوا وقتی هنوز مه داشت می‌رفتم سر وقت مرغ و جوجه ها و اون گاو سفیدی که ته حیاط براش یه جایی درست کرده بودیم. کمک مامان نون میپختم واسه صبحونه. سفره می‌چیدم با شیر و پنیر محلی. واسه مرغ و خروس و جوجه ها اسم گذاشته بودم. حتی واسه اون گربه ی حنایی رنگی که یه گوشه حیاط می‌نشست و چشم می‌دوخت به جوجه ها. نون می‌پختم می‌ریختم تو سبد حصیری می‌گذاشتم رو شونه ا‌م که ببرم بدم پیرزن همسایه که کسی رو نداشت براش نون بپزه. بعد اون سبدم پر می‌کرد از پرتقال های درخت های حیاطش.
دلم می‌خواست دامن پرچین می‌پوشیدم می‌رفتم تو باغ چایی، دست می‌کشیدم رو برگ های سبز چای. تمام وجودم پر می‌شد از عطر بارون.
از آقا معلمی که تازه اومده بود روستا به بچه های ابتدایی درس بده خوشم میومد و وقتی اومده بود از بابا چایی بخره لپ هام گل انداخته بود. بابا به آقا معلم گفته بود که من چقدر کتاب دوست دارم. قرار شده بود آقا معلم که دفعه دیگه میره شهر برام چند تا کتاب بیاره.
کتاب ها رو میذاشتم تو کیف پارچه ای که مامان دوخته بود، با دو سه تا سیب بعد از تموم شدن کار های خونه و کمک کردن به مامان و بابا و کار کردن تو شالیزار می‌رفتم جنگل پشت خونه برای خودم کتاب می‌خوندم.
دلم می‌خواست زندگی همین قدر در لحظه بود. همین قدر آروم.
139 viewsLaya, 09:05
باز کردن / نظر دهید
2019-05-30 23:52:42 بهترين عادتِ دنياست ،
بد عادت شدن به بودنت ...
98 viewsLaya, 20:52
باز کردن / نظر دهید
2019-05-30 21:59:03 ‎خودم را قانع ميكنم
‎كه شايد نميخواند
‎كه شايد به گوشش نميرسد
‎كه شايد مردمِ شهر خبردارش نميكنند
‎از حجمِ دلتنگى ام
‎مگر ميشود يكنفر جان دادنَت را ببيند،
‎بداند مخاطبِ تمامِ شعرهايش هستى و
‎سراغَت را نگيرد؟!

97 viewsLaya, 18:59
باز کردن / نظر دهید
2019-05-29 23:07:27 آرزو میکنم روزی برسه که وقتی دلتون براش تنگ شد فقط کافی باشه که از این پهلو به اون پهلو بشید.
87 viewsLaya, 20:07
باز کردن / نظر دهید
2019-05-29 22:59:48 تو دوست داشتنی‌ترین دلیل حواس پرتی، این روزای منی…

103 viewsLaya, 19:59
باز کردن / نظر دهید
2019-05-29 22:58:51 تو یه هدیه خفنی
که خدا منو لایقش دونسته!♡

#ارسالی
105 viewsLaya, 19:58
باز کردن / نظر دهید