Get Mystery Box with random crypto!

🥀یک حرف از هزاران

لوگوی کانال تلگرام yek_harf_az_hezaran — 🥀یک حرف از هزاران ی
لوگوی کانال تلگرام yek_harf_az_hezaran — 🥀یک حرف از هزاران
آدرس کانال: @yek_harf_az_hezaran
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.26K
توضیحات از کانال

حسین ثنایی نژاد، استاد دانشگاه فردوسی مشهد
مطالب ادبی،اجتماعی،علمی،خاطره و ...که عموما به وسیله اینجانب به رشته تحریر در می آیند.
@sanaeinejad

Ratings & Reviews

1.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

3


آخرین پیام ها

2022-09-01 16:39:11 در سوگ خالق "سمفونی مردگان"

عباس معروفی پس از سالها کلنجار رفتن با سرطان بالاخره غریبانه در غربت چشم از جهان فرو بست. او که "سمفونی مردگان" را نوشته بود بی گمان در زمره زندگان همیشه ادبیات ایران خواهد ماند.

کیست که رمان های بی بدیل او را خوانده باشد و بر چیره دستی او در بازآفرینی دقیق صحنه های تاریخی و اجتماعی ایران در قالب داستان هایی جذاب و الهام بخش آفرین نگوید. چگونه می توان بهتر از "فریدون سه پسر داشت" معروفی به تاریخ سال‌های اول انقلاب نگریست و زیباتر از او به نهانخانه های احساسات مردمی که در گیرودار انقلاب وارد جریانات تاریخ ساز می شدند راه یافت و آن روزهای پر تلاطم و پر تناقض را درک و وصف کرد؟

چه کسی می تواند چون او چنان در داستانی که خود می نویسد غرق شود که در باره سمفونی مردگانش بگوید در ابتدا نمی خواسته اورهان برود و در شورآبیل اردبیل بمیرد و وقتی سرنوشت داستان او را بدانجا برده، بر حال زار شخصیت خلق شده تخیل خودش اشک بریزد؟

روز خوبی را در کنار دوست بسیار عزیزم پروفسور صادقی شروع کرده و به اتفاق در ساحل دریاچه ژنو قدم می زدیم که خبر مرگ عباس معروفی ما را در اندوهی سرد فرو برد. عباس معروفی های سرزمین من زیاد نیستند. اما وقتی از میانمان می روند دو حسرت بر دلهایمان می گذارند. از دست دادن وجود نازنین شان و اینکه این شخصیت های برجسته در غربت جان می سپارند. فرهیختگانی که باید پیکر پاکشان در وطن باشد تا الهام بخش فرزندان این مرز و بوم باشند.

وفات این ادیب برجسته را به همه هم وطنانم به ویژه دوست داران رمان و خوانندگان کتاب های ارزشمند او تسلیت می گویم.
-------------------------
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
912 viewsedited  13:39
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 10:14:02
273 views07:14
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 10:14:01 سفر به سرزمین صلح (قسمت هفتم)

یکی از جاهای دیدنی این منطقه معدن نمکی است که در بالادست یک رودخانه نسبتا کم آب قرار گرفته است. به پیشنهاد میزبانمان تصمیم می گیریم پیاده مسیر حدود یک ساعته را از شیب وفراز تپه ای که از میانه تاکستان و سپس جنگلی انبوه می گذرد طی کنیم.

در طی مسیر همسر میزبانم که خانم میانسالی است، می گوید این مسیرهای خلوت کوهستانی را با دوچرخه می آید برای ورزش. از او در باره امنیت چنین دوچرخه سواری می پرسم. می گوید هیچ نگرانی از این بابت ندارد، آنقدر که حتی به آن فکر هم نمی کند.

پس از یک ساعت پیاده روی به ورودی معدن می‌رسیم. بازدیدکنندگان دیگری هم آنجا منتظر نشسته اند. سر ساعت مقرر خانم راهنما می آید و با سه زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی توضیحات اولیه را می دهد. بعد قطار بسیار کوتاه قدی می رسد. عرض آن به اندازه عرض یک نیمکت است و سقف آن به اندازه ایست که وقتی روی نیمکت نشستیم اگر قدمان کمی بلندتر بود سرمان به سقف می خورد.

وسیله ای شبیه گوشی تلفن به هر نفرمان داده اند. قسمت های مختلف معدن را با پلاک هایی مشخص کرده اند. شماره آن پلاک را وارد آن وسیله می کنیم و دکمه play آن را فشار می دهیم. به هر زبانی که انتخاب کرده باشیم توضیحات مربوط به آن قسمت را می توانیم از آن بشنویم.

با راهنمایی راهنما وارد معدن شده و کمی که در تونل تنگی جلو می رویم به یک تالار زیر زمینی گرد بسیار بزرگی وارد می شویم که سقف آن بدون هیچ ستونی در زیر کوهی بزرگ محکم ایستاده است. روی سکویی در همان تالار می نشینیم و راهنما توضیحات مفصلی برایمان می دهد. پس از تماشای فیلمی کوتاه از تاریخچه معدن از آن تالار خارج و سوار همان قطار کوتاه قد می شویم.

قطار از تونل بسیار تنگی که در بعضی جاها تقریبا به اندازه ابعاد خودش هست مار ا عبور می دهد و به اعماق معدن می برد. کمی خواب آلوده می شویم گمان می کنم کمبود اکسیژن در آن فضا باعث چنین حالتی شد. وقتی در یک محوطه وسیع با سقف بلند قطار توقف می کند و پیاده می شویم خواب آلودگی مان هم برطرف می شود.

معدنی بسیار عظیم است و مهمتر از آن زیبایی محیطی است که با دقت و وسواس تمام برای بازدیدکنندگان در آن اعماق دل کوه مجهز و فراهم شده است.

تمام تجهیزات و شیوه های مختلف استخراج نمک در دوره های مختلف را تماشا می کنیم. در یکی از آن تالارهای بزرگ زیر زمینی گه البته شبیه غارهای بزرگی است موزه ای از انواع نمک هایی که در سایر کشورها هست وجود دارد. تکه ای نمک ایرانی هم در میان آنها هست که نام کشورمان را در زیرش نوشته اند.

گفته شد در یک مقطع زمانی با روش های قدیمی استخراج نمک از این معدن اقتصادی نبوده است. اما خیرین سرمایه داری پیدا می شوند و اجازه نمی دهند معدن تعطیل شود. هزینه های استخراج را تقبل می کنند تا زمانی بیاید که تجهیزات مدرن برسند و
استخراج نمک از این معدن را بتوانند با سود کافی ادامه دهند.

در بخشی از مسیر طولانی بازدیدمان ابزار معدن کاوی در اختیارمان قرار می گیرد تا شخصا بخت خودمان را در این کار بیازماییم. می آزماییم و می فهمیم معدن کاو خوبی نیستیم.

در حالیکه ۲۲ قسمت مجزا را در اعماق کوه بازدید کرده ایم سوار همان قطار کوچک می شویم تا به بیرون از معدن برویم. به خاطر می آورم که یکی از میزبانانم را وقتی به ایران آمده بود به معدن فیروزه بردم از او و خودم شرمنده می شوم که چقدر امکانات بازدید در آنجا ضعیف بود. بلکه اصولا امکاناتی برای اینکار وجود نداشت. تاسف می خورم که چنین زیرساخت های ساده ای برای چنین کارهایی در کشور من وجود ندارند.

پ.ن: عکس ها در آدرس زیر
---------------------------
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
588 viewsedited  07:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:56:46
256 views05:56
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:56:46 سفر به سرزمین صلح (قسمت ششم)

بارش نور آفتاب گرمای متبوعی را در هوای خنک صبحگاهی به تن آدم می بخشد. وارد کوچه باریکی می شوم که از میدان اصلی شهر جدا می شود و در شیب تند یک تپه بالا می رود. چند قدم بالاتر ساختمان های شهر تمام می شوند و تاکستان های بزرگی بر روی آن تپه پر شیب خودشان را می نمایانند. تاکستان هایی که معلوم است با دقت وسواس آمیزی نگهداری و پرورش داده شده اند. هر تاک به گونه ای هرس شده که شاخه های برگ دارش در بالاترین قسمت و انگورها در زیر این شاخه ها به زیبایی در نور آفتاب می درخشند. همه تاک ها به میله های آلومینیومی متصل هستند و در ردیف های منظم کاشته شده اند. تورهای پلاستیکی سبز رنگی هم بر روی آنها کشیده شده تا پرنده ها انگورها را نخورند.

تک و تنها آن کوچه های شیب دار را در میانه تاکستان های پر از انگورهای رسیده و خوشرنگ بالا می روم و سپس وارد جنگل انبوهی می شوم که قسمت نزدیک به قله تپه را پوشانده است. چشم اندازی بسیار زیبا و وسیع در نگاهم می نشیند و قله های تیزی در آن سوی دره عظمت شان را به رخ می کشند.

در بازگشت مسیر متفاوتی را در پیش می گیرم. در زیر آسمانی صاف و آبی، چشم بر منظره زیبای دره و انگورها مرغوب، قدم زنان به محل اقامتم برمی گردم.

ساعتی بعد همراه با همراهانم به طرف دریاچه ژنو حرکت می کنیم. دریاچه ای که آن را دریاچه لِمان هم می نامند. نامی برگرفته از شهری قدیمی که در زمان حکومت رومیان بر این دیار، در کنار این دریاچه بوده است.

این دریاچه بسیار زیباست و هتل های لوکس و خانه های گرانقیمت فراوانی در ساحل آن ساخته شده اند. گفته می شد آدم های ثروتمند بسیاری از کشورهای مختلف در حاشیه این دریاچه مسکن دارند. ساحل شرقی این دریاچه جزو کشور فرانسه است. یک خط قایقرانی فعال به صورت مداوم مسافرانی را از ساحل سوئیسی آن به ساحل فرانسوی اش می برد و بالعکس. این قایق ها پرچم سوئیس را در یک انتها و پرجم فرانسه را در انتهای دیگرشان نصب کرده اند. بسیاری از مسافران این قایق های بزرگ، هر روز این مسیر را طی می کنند. زیرا سکونت شان در سوئیس و کارشان در فرانسه است و یا بالعکس.

نوار ساحلی دریاچه را که به زیبایی آماده سازی شده است در پیش می گیریم و پس از حدود یک ساعت پیاده روی به شهر مونترو می رسیم. در جای جای ساحل آیتم های هنری زیادی نصب شده بودند که توجه عابران را به خود جلب می کنند. تصویر چند نمونه از آنها را در قسمت عکس های مربوط به این گزارش پست خواهم کرد.

نوازندگانی چند اینجا و آنجا بساط طرب شان را پهن کرده و مردم را سرگرم می کنند. تعداد معدودی هم در برخی نقاط مشغول شنا هستند. افسوس که لباس شنا با خود نبرده بودیم وگرنه هوا مناسب بود تا تنی به آن آب زلال و شیرین دریاچه بزنیم.

تمام روز تعطیل آخر هفته را در همان ساحل زیبا گردش کردیم و قبل از غروب به محل اقامتمان برگشتیم.

عکس ها در آدرس زیر
---------------------------
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
593 viewsedited  05:56
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 11:12:49 عراق و ناآرامی هایی که به سود هیچکس نیست

در همان روزهای اول شروع ناآرامی های عراق آن را آنقدر عمیق دیدم که بنویسم بهتر است امسال زائران به عراق نروند (در اینجا: https://t.me/c/1200425664/11850). اگرچه کسی بدان توجهی نکرد و امروز زائرانی در آنجا نگران برگشت شان هستند و دولت منتظر فرصتی که آنها را برگرداند. به عنوان یک تحلیلگر غیر حرفه ای وقتی پیش بینی هایم اینگونه درست از کار در می آیند بسیار متاسف می شوم. تاسف از اینکه دستگاه عریض و طویل حکومتی با آن همه نیروی اِطلاعاتی و امنیتی و وزیر و سفیر و کاردار و ... نمی تواند با دقت یک آدم یک لاقبا که صرفا از روی علاقه مسائل سیاسی را دنبال می کند پیش بینی درستی از تحولات سیاسی داشته باشد و کارش را درست انجام دهد.

فارغ از این موضوع، آنچه در عراق می گذرد آتشی را برمی افروزد که شعله اش دامان همه ذی نفعان را در عراق خواهد گرفت. اگر این مناقشه مهار نشود جنگ بین شیعیان موقعیت شان را در کشوری که ترکیب جمعیتی و مذهبی پیچیده ای دارد تضعیف کرده و آینده ای مبهم را برایشان رقم می زند.

اینگونه جنگی به نفع سنی ها هم نیست. زیرا چنین درگیری هایی چنان وضعیت اقتصادی عراق را دچار مشکل می سازد، که هر قدرتی بخواهد از خاکستر آن برخیزد سالها باید تلاش کند تا کشور را به نقطه صفر برساند.

ضعیف شدن حکومت مرکزی به آسانی زمینه را برای قدرت گرفتن دوباره داعش فراهم می سازد. داعشی که اکنون در افغانستان منتظر فرصت خیز دوباره است می تواند دوباره به عراق برگردد.

کردها نیز با بروز جنگ داخلی در جنوب قلمرو خود نمی توانند مشکلاتشان را با ترکیه حل کنند و مشکلات حکومت خودمختارشان را برطرف نمایند.

شرایط برای ایران پیچیده تر از همه است. اگر مجبور به ادامه حمایت از ائتلاف "چارچوب هماهنگی" شود که عملا درگیر خواهد شد. این درگیری حتی اگر در کوتاه مدت منجر به پیروزی نظامی بر گروه صدری شود، در دراز مدت بذر نفرت بدی را در میان گروه قابل توجهی از مردم عراق نسبت به ایران خواهد پاشید. چنین وضعیتی بر بستر کینه های گذشته می تواند برای امنیت ملی ما بسیار خطرناک باشد.

امیدوارم دامنه این مناقشه هرچه زودتر جمع شود وگرنه باید منتظر شرایط سخت و پیچیده ای در همسایگی مان باشیم که ما را دچار مشکل خواهد ساخت.
---------------------------------
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
769 viewsedited  08:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 09:02:15
426 views06:02
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 08:59:20 سفر به سرزمین صلح (قسمت پنجم)

در حاشیه یکی از جاده های فرعی اطراف شهر به یک بساط عسل فروشی برخوردم. هیچ فروشنده ای نبود. بر اساس یادداشتی که نوشته شده بود خریدار می توانست مبلغ عسل را به صورت نقدی داخل یک شیشه بیاندازد و عسل مورد نظرش را بردارد و برود.

در میدان اصلی شهر نیز کتاب هایی چند قرار داده بودند که هرکس می خواست می توانست آنها را برای مطالعه بردارد و بدون کنترل کسی آن را به جایش برگرداند.

باغ های انگور شهر نیز بدون هیچ‌ نگهبان و حفاظی در دسترس عموم بودند و به نظر می رسید هیچ عابری چشمی به دانه ای از آن انگورها نداشته است.

چنین رفتارهایی البته در شهرهای کوچک دیده می شود. قاعده شهرهای بزرگ همان کنترل است و قفل و دوربین.

در روستاهای دور افتاده ایران نیز کم و بیش می توان چنین رفتارهای اعتماد‌آمیزی را مشاهده کرد. به گمانم اینگونه رفتارها را نمی‌توان معیار اداره جامعه قرار داد و نه می توان جامعه ای را برای نداشتن چنین رفتارهایی سرزنش کرد. همان بهتر که سیستم های کنترلی وجود داشته باشند و درست کار کنند.

زیرا این سیستم و قوانین هستند که قابلیت کنترل رفتارهای اجتماعی را دارند. در همان مثال تفکیک زباله دیروز لازم است متذکر شوم که اگر کسی زباله هایش را تفکیک نکند باید به ازای هر پلاستیک زباله معمولی پنج کرون که تقریبا معادل ۱۵۰ هزارتومان است بپردازد. اما اگر آنها را به روشی که شرح آن را دادم تفکیک کند پولی بابت زباله هایش نمی پردازد.

امنیت فیزیکی حاکم بر محیط شهرهای کوچکی که در این چند روز محل رفت و آمد من بوده است بسیار عالی است و مهمتر از آن احساس امنیتی است که در چنین محیطی به انسان دست می دهد.

سلام و علیک با غریبه ها نیز مرسوم است. در یک مسیر خلوت تنها قدم می زدم. یک ماشین سواری از کنارم رد شد و با لبخند برایم دست تکان داد. چنین رسمی را قبلا در شهرهای کوچک فرانسه نیز دیده ام.

ناهار مهمان یک خانواده سوئیسی بودم. میز غذاخوری را زیر یک آلاچیق در گوشه حیاط خانه که بیشتر شبیه یک باغ کوچک بود گذاشته بودند. باغچه ای که با گلهای متنوع بسیاری آراسته شده بود و درخت افرای تنومندی در وسط حیاط شکوه خاصی به آن بخشیده بود. آن خانه و آن درخت چهار نسل را به خود دیده است.

در صحبت هایمان متوجه شدم خیلی وسواس داشته اند غذایی بپزند که به مذاق ما ایرانی ها سازگار است. برنج بسمطی که به طعم و عطر برنج ایرانی خیلی نزدیک است پخته بودند همراه با جوجه کبابی که ادویه جاتی شبیه با آنچه ما مصرف می کنیم استفاده کرده بودند‌.

پ.ن: عکس ها در آدرس زیر
----------------------------
@yek_harf_az_hezaran
789 views05:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 07:59:37
390 views04:59
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 13:36:57
وقتی سیل آمد

در حال تماشای فیلم سینمایی San Andreas هستم. دیالوگی را از زبان همین هنر پیشه که عکسش را گرفته ام در نقش یک دانشمند زمین شناس شنیدم که داغم را تازه کرد.

پس از آنکه زلزله وحشتناکی در سانفرانسیسکو رخ داده بود گزارشگر تلویزیون آمده بود با او مصاحبه کند. کتابی از او که در باره ایمنی در برابر زلزله بود را از روی میز برداشت. دانشمند زمین شناس رو به او کرد و گفت:

- برات جالبه؟! ۲۰۰۰ جلد از این تو زیرزمینه! متاسفانه کسی سراغش نیومد تا زلزله همه جا رو ویران کرد.

یاد ۱۳ یادداشتی افتادم که در سیزده هفته پیاپی با عنوان "وقتی سیل آمد" در سال ۹۹ در روزنامه دنیای اقتصاد، ویژه خراسان به چاپ رساندم و متعاقب آن همراه با ۵۰ تن از همکارانم در دانشگاه فردوسی مشهد پروپوزال جامعی که برای "مدیریت یکپارچه سیل" نوشتیم!

هیچکس سراغی از آنها نگرفته است و هنوز هم نمی گیرد!
------------------------------
#ثنایی_نژاد
@yek_harf_az_hezaran
833 viewsedited  10:36
باز کردن / نظر دهید