سلام مهربانو جون من اومدم با یک سوتی دیگه لطفا بزار سوتی هامو | سوتی های زنونه
سلام مهربانو جون من اومدم با یک سوتی دیگه لطفا بزار سوتی هامو من تاحالا فقط خواننده کانال خوبت بودم اما حالا شروع به نوشتنم کردم دیروز رفته بودیم خونه عموم از قضا پسرعموم که نامزد هم داره خونه بود بعد از سلام و احوال پرسی پسرعموم و نامزدش رفتن تو اتاق و درم باز گذاشتن (که اره ما کاری نمی کنیم و اینا ) پسر عموی کوچیکمم که سه سال داره بعد نیم ساعت یواشکی میره تو این اتاق و بدو بدو میاد بیرونو میپره بغل مامانشو میگه مامان زن داداش داره به داداش شیر میده ما هم درحال انفجار خودمونو به زور نگه داشته بودیم دیگه موقع ناهار شد و اینا خجالت میکشیدن بیان بیرون و همه صداشون کردن تا اینا اومدن و هی سرخ شدن و سفید شدن که باز پسر عمو کوچیکم به حرف اومد و گفت زن داداشششش به منم شیر میدی دگه اونجا بود که همه منفجر شدن پسرعمو بزرگم هم میخواست داداششو نفله کنه کوچیک شما فندق
