Get Mystery Box with random crypto!

سلام یه سوتی از همسایه مون یادم افتاد. تعریف میکرد توروستازند | سوتی های زنونه 😅😉❤❤

سلام یه سوتی از همسایه مون یادم افتاد.

تعریف میکرد توروستازندگی میکردیم 11سالگی عروسی کردم هیچی حالیم نبود هیچیااا دوسال بود عروسی کرده بودم ولی هرروز بعداز اینکه شوهرم میرفت صحرا می رفتیم با عروسای همسایه ک همشون همسن و سال من بودن بازی میکردیم و بعضی وقتا از دست مادرشوهرامون کتک میخوردیم بخاطر کمکاری یه شب با شوهرم که( پسر عمومم هست) شیطونی کردیم صب ک بیدار شدم دیدم لباسم خونیه منم باگریه لباسامو برداشتم رفتم خونه بابام که من دیگه تو اون خونه نمیرم برادرزادت زده منو خونین ومالین کرده بابام گفت چیشده از کجات زده گفتم شب مثل وحشیا افتاده رو من الان از شکمم خون میاد بعدلنگامم باز کردم خون شلوارو ب بابام نشون دادم بابام خیییلی آدم مهربون و فهمیده ای بود چون مادر نداشتم واسم مادری هم میکردخلاصه بهم توضیح داد که دخترم تو دیگه هرماه چن روز میخای این حالتو داشته باشی تابتونی مادر بشی همه خانما اینطوری میشن تقصیر شوهرت نیست پاشوبرو خونه خودت .منم شوخ وشنگ برگشتم خونه تازه بعد چند شال فهمیدم چه غلطی میکردم من



#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید