Get Mystery Box with random crypto!

سلام مهربانو جون من اومدم دوباره این سوتی برمیگرده به زما | سوتی های زنونه 😅😉❤❤

سلام مهربانو جون
من اومدم دوباره
این سوتی برمیگرده به زمانی که من 5 تا 6 ساله بودم و خواهرم 2 سال بزرگتر.
ما اهل مشهدیم تابستونها چند هفته ای فصل برداشت میوه ها میرفتیم روستای پدربزرگم.
تو همسایگی خونه پدربزرگ تو روستا 3 تا دختر هم سن و سال ما بودند که مادرشون وقتی کوچیک بودند فوت شده بود و همه اهل روستا بهشون ترحم می‌کردند
ما با این دخترها دوست بودیم یک روز به ما گفتند بیاین بریم خونه فلانی ما اونجا کسی رو نمی‌شناختم زیاد. باهاشون رفتیم. اون خانم به دخترها گفت شلوارتون پاره شده در بیارین براتون بدوزم منو خواهرم نگاه کردیم دیدیم خشتک های جفتمون پاره شده به اون حانم گفتیم شلواره ما هم پارست بدوز برامون
خانم گفت باشه اما قیافش اینجوری
همینجوری که داشت خشتکمون رو می‌دوخت گفت اسم مامانتون چیه؟ ما هم گفتیم فلان. گفت مامانتون عروس کیه ما هم گفتیم فلانی حالا قیافشم یکسره اینجوری
رفتیم خونه قضیه رو واسه مامانم تعریف کردیم مامانم تا تونست ما رو کتک زد و فحش داد که آبرومو تو روستا بردین نو اینگه چون اونها یتیم بودند براشون شلوارشون و دوخته الان همه جا میره میگه عروس فلانی بی عرضه و بی دست و پاست یک خشتک نمیتونه بدوزه
سلطان نیشگون مااادر



#سوتی_های_زنونه

https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V


برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید