Get Mystery Box with random crypto!

زبان‌شناسیک | سجاد سرگلی

لوگوی کانال تلگرام zabanshenasik — زبان‌شناسیک | سجاد سرگلی ز
لوگوی کانال تلگرام zabanshenasik — زبان‌شناسیک | سجاد سرگلی
آدرس کانال: @zabanshenasik
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.44K
توضیحات از کانال

تأملات زبان‌شناسانه
دربارۀ زبان و ادبیات و ویرایش
یادداشت‌های سجاد سرگلی
نویسنده و پژوهشگر
کارشناس ارشد زبان‌شناسی
کانال دیگر از همین نویسنده (الهیاتیک):
https://t.me/elahiatik
راه ارتباطی:
@z_e_admin

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-25 20:52:01 عطر یا عطف؟

حافظ در غزل معروفی با مطلع «سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند / همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند» بیتی دارد که یکی از کلماتش در نسخه‌ها متفاوت است:

با همه عطفِ دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذرِ تو خاک را مُشکِ خُتَن نمی‌کند

زنده‌یاد محمدرضا شجریان، احتمالاً به قیاس بعضی نسخه‌ها، به‌جای کلمهٔ «عطف»، کلمهٔ «عطر» را به کار می‌برد. در مقابل، علامه قزوینی در تصحیح خود «عطف» را بر «عطر» ترجیح داده است.

برای فهم بهتر بیت لازم است این تصور را در ذهن داشته باشیم که سرو چمانِ حافظ در حال حرکت و عبور است و هم‌زمان بادی نیز در حال وزیدن است. اگر منظور حافظ «عطرِ دامن» باشد، معنای بیت چنین می‌شود: با این همه عطری که دامنت دارد تعجب می‌کنم که چرا باد صبا، وقتی در حال گذر کردن هستی، عطر دامن را بر خاک نمی‌ریزد تا خاک، همچون مشک، معطر شود.


و اگر مراد حافظ «عطفِ دامن» بوده باشد، یکی از معانی عطف «چین و شکن و گوشه و لبه» است و معنا این‌گونه می‌شود: با وجود چین و کناره‌‌هایی که دامنت دارد تعجب می‌کنم که چرا باد صبا، به‌واسطهٔ گذر کردن تو، دامنت را به خاک نمی‌مالد تا خاک نیز همچون مشک معطر شود.

به نظر می‌رسد حق به جانب تصحیح علامه قزوینی باشد و «عطف دامن» منطقی‌تر باشد. در حالت اول، دامن یار باید آن‌قدر عطرآگین باشد که باد بتواند آن عطر را بر روی خاک بریزد‌. در حالت دوم، معطر بودنِ دامن یار مفروض است و فقط باید بادی به دامن بخورد و آن را به خاک بزند تا عطرِ دامن به خاک نیز منتقل شود.

#ادبیات #شعر
@zabanshenasik
340 viewsedited  17:52
باز کردن / نظر دهید
2022-06-21 15:47:01 زبان‌شناسی، زبان‌دانی، زبان‌آگاهی فرق این سه در چیست؟ «زبان‌شناسی» شاخه‌ای از علم است که به مطالعۀ علمی زبان می‌پردازد، رشته‌ای تحصیلی است که دانشجویان در آن تحصیل می‌کنند، حوزه‌ای است که کتاب‌های تخصصی در زمینه‌اش نوشته می‌شود، و ساحت‌های مورد مطالعه‌اش…
168 views12:47
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 21:53:01 پایان و پایین

پس از مطلب «باران»، توجه شما را به کلمهٔ دیگری جلب می‌کنم که شبیه باران ساخته شده: پایان.

«پایان» از «پا/پای» به‌اضافهٔ پسوند «-ان» تشکیل شده، اما پسوند -ان در اینجا دلالت بر کیفیتی زودگذر نمی‌کند، بلکه احتمالاً معنای نسبت را می‌رساند. پایان یعنی آنچه منسوب به پاست، و ما فارسی‌زبانان این واژه را در معنای «انتها و آخر هر چیز» به کار می‌بریم.

با پسوند «-ان» در معنای نسبت واژه‌های دیگری ساخته شده که عمدتاً دلالت بر مکان می‌کنند. برای نمونه، گیلان (گیل+-ان): منسوب به گیل، دیلمان (دیلم+-ان): منسوب به دیلم، گرگان (گرگ+-ان): منسوب به گرگ.

علاوه‌بر پایان، کلمهٔ دیگری نیز با «پا» ساخته شده: پایین: پا/پای (یکی از اعضای بدن) + -ین (پسوند). پسوند «-ین» در این واژه معنای نسبت را می‌رساند، و در کلماتی مانند آغازین، امروزین، پسین، پیشین و زیرین نیز دیده می‌شود‌.

آنچه پایان و پایین را در ذهن من متصل کرد، در ابتدا، ساخت‌واژه بود، اما با نگاهی دیگر هم می‌توان به این دو واژه نگاه کرد. از آنجا که واژه‌ها می‌توانند نوع نگاه ما به جهان و پدیده‌ها را تا حدی نمایان کنند، ساختار واژهٔ پایان هم می‌تواند نوع نگاه ما به مفهوم «انتها» را نشان دهد. واژهٔ پایان، از منظر شناختی، نشان‌دهندهٔ امری فرادست و استعلایی نیست، بلکه به قعر و پایین توجه می‌دهد. به عبارت دیگر، انتها و آخرِ هر چیز می‌تواند رو به بالا هم باشد، مانند بالا رفتن از کوه، اما در واژهٔ «پایان» به «پا» اشاره دارد و رو به «پایین» است.

پیش‌تر نیز در فرستهٔ «عضو بدن+-ه»، برای نمونه، به واژه‌سازی با اعضای بدن اشاره کرده بودم.

#واژگان #ساخت‌واژه
@zabanshenasik
160 viewsedited  18:53
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 14:46:01 باران

انس ما با بعضی واژه‌ها به قدری زیاد است که معمولاً توجهمان به شیوهٔ ساخت و اجزای سازنده‌شان جلب نمی‌شود. کافی است تأمل و توجه کوتاهی کنیم تا برایمان آشکار و شفاف شوند.

«باران» یکی از همین واژه‌هاست. به قدری دیده‌ایمش که حواسمان کمتر درگیر ساخت‌واژه‌اش شده.

باران: «بار» (ستاک حال از «باریدن») + «-ان» (پسوند اشتقاقی)

این واژه، اگرچه اسم‌ است، با همان روشی ساخته شده که صفت‌های ناپایدار یا صفت‌های حالیه ساخته می‌شوند. کلمات زیر نمونه‌هایی از صفات‌ ناپایدار یا حالیه هستند:
آویزان (آویز+-ان)،
پرسان (پرس+-ان)،
تابان (تاب+-ان)،
جوشان (جوش+-ان)،
خندان (خند+-ان)،
درخشان (درخش+-ان)،
روان (رو+-ان)،
سوزان (سوز+-ان)،
گریان (گری+-ان)،
لرزان (لرز+-ان)،
هراسان (هراس+-ان).

این صفت‌ها معمولاً به کیفیتی زودگذر اشاره می‌کنند، همچنان‌که باران نیز در بیشتر شهرها زودگذر و موقتی است. «باران» من را یاد این شعر قیصر امین‌پور می‌اندازد:

دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یک‌ریز به گوش پنجره پچ‌ پچ کرد
چک چک... چک چک... چکار با پنجره داشت؟

#واژگان #ساخت‌واژه
@zabanshenasik
1.3K viewsedited  11:46
باز کردن / نظر دهید
2022-05-05 11:43:28 ویتگنشتاین و زبان

ویتگنشتاین فیلسوفی است که آرا و آثار او بیشتر بر محور زبان استوار است. هنگام ورق زدن و مطالعهٔ سرسری دو اثر از او به این جملات برخوردم:

فلسفه سراسر «سنجش [=نقد/نقادی] زبان» است.

رساله‌ی منطقی–فلسفی. ویتگنشتاین، لودویگ. ترجمهٔ میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶. [کروشه‌ افزودهٔ من است.]

فلسفه نبردی است علیه جادو شدن شعور [/عقل/ذهن] ما به‌وسیلهٔ زبان.

پژوهش‌های فلسفی. ویتگنشتاین، لودویگ. ترجمهٔ فریدون فاطمی. تهران: مرکز، ۱۳۸۰. [کروشه افزودهٔ من است.]

فلسفه به هیچ رو نمی‌تواند در کاربرد بالفعل زبان دخالت کند؛ در آخر فقط می‌تواند آن را توصیف کند.

همان.

#فلسفه_زبان
@zabanshenasik
369 viewsedited  08:43
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 12:44:01 ناله زدن

یکی از دوستانم پیام داد و از من پرسید که چرا روضه‌خوان‌ها، به‌جای اینکه بگویند «ناله کنید»، می‌گویند «ناله بزنید»؟ بعد هم گفت این تشویق به شیون را نمی‌فهمم؛ اگر کسی گریه‌اش بیاید گریه می‌کند دیگر.

با باورهایی که از او سراغ داشتم، کمی سربه‌سرش گذاشتم که در مراسم روضه‌خوانی چه می‌کرده. گفت تلویزیون روشن بوده و از آنجا شنیده. دربارهٔ پیام دومش جواب خاصی نداشتم و گفتم شاید به‌خاطر مجلس گرم کردن باشد. اما دربارهٔ «ناله زدن» به‌جای «ناله کردن» گفتم احتمالاً تحت تأثیر «ضجه زدن» و «سینه زدن» و به قیاسِ از آن‌ها باشد. چند فعل دیگر هم در این فضاها با «زدن» بیان می‌شود، مانند «زنجیر زدن» و «لطمه زدن» و «قمه زدن».

دوستم در پاسخ گفت تو هم که برای هر چیزی یک توجیه زبانی داری. خندیدم ولی دیگر برایش نگفتم که همکردِ «زدن» با «کردن» تفاوت‌های معنایی هم دارد. برایش از تفاوت‌ میان «جارو زدن» و «جارو کردن» و «جارو کشیدن» نگفتم که چه‌بسا «جارو زدن» از نظر زمانی کوتاه‌تر از «جارو کشیدن» باشد. در اینجا هم ممکن است «ناله زدن» کوتاه‌تر از «ناله کردن» باشد.

«ناله زدن» تازه نیست و در قدیم هم به کار می‌رفته. نظامی می‌گوید:

ریگ زند ناله که خون خورده‌ایم
دیگ مریزید که خون کرده‌ایم

پیش‌تر در فرستهٔ «پیامک» دربارهٔ «پیامک دادن» و «پیامک زدن» و «پیامک کردن» طرح مسئله کرده بودم و مقاله‌ای، برای مطالعهٔ بیشتر، در کانال قرار داده بودم.

#واژگان
@zabanshenasik
721 viewsedited  09:44
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 11:43:59 باشِش

پیش از این دربارهٔ «می‌باشد» نکاتی نوشته بودم:
۱. می‌باشد
۲. شاهد از فروغی و خانلری

دیشب، وقتی در منزل استادم بودم و او جملاتی از بایزید بسطامی می‌خواند، کلمهٔ «باشِش» به گوشم خورد:

پس صفاتِ من صفاتِ ربوبیت گشت
و زبانِ من زبانِ توحید
و صفاتِ من اینکه: او، او، لا اله الّا هو.
پس بود آنچه بود به بودِ خویش از آنچه بود
و آنچه باشد به «باششِ» خویش، باشد آنچه باشد.
صفاتِ من صفاتِ ربوبی
و اشاراتِ من اشاراتِ ازلی
و زبانم زبانِ توحید.

دفتر روشنایی؛ از میراثِ عرفانیِ بایزید بسطامی. سهلگی، محمد بن علی. ترجمهٔ محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: سخن، ۱۳۸۴.

باشِش: باش (ستاک حال) + -ِش (پسوند)

پسوند «-ِش» عموماً به ستاک حال می‌پیوندد و اسم مصدر می‌سازد. بعضی دستوریان به این نوع اسم مصدر «مصدر شینی» می‌گویند‌. بینش، پرش، چینش، دانش، روش، کشش، کنش، کوشش، گردش، گویش نمونه‌هایی از مصدر شینی‌اند. بیش از ۲۰۰ کلمه با این پسوند ساخته شده است. برای مطالعهٔ بیشتر، به کتاب فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، نوشتهٔ دکتر علاءالدین طباطبایی، مدخل «مصدر شینی» مراجعه کنید.

#ویرایش #می‌باشد #مصدر_شینی
@zabanshenasik
645 views08:43
باز کردن / نظر دهید
2022-04-06 14:46:01 آزادی

یکی از معانی «آزادی» در قدیم «شُکر و سپاس» بوده‌ است. «آزادی کردن» عموماً در متون قدیم به معنای «سپاسگزاری کردن» است. فردوسی می‌گوید:

هم آزادیِ تو به یزدان کنیم
دگر پیش آزادمردان کنیم

مولانا نیز می‌گوید:

ای گروه مؤمنان شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید

لیک می‌گویید هر دم شکر آب
بی‌زبان چون گلستان خوش‌خضاب

بی‌زبان گویند سرو و سبزه‌زار
شکر آب و شکر عدل نوبهار

«آزادی کردن» در شعر مولانا نیز به احتمال زیاد، خصوصاً با توجه به ابیات بعد، به معنای «شکر کردن» است.

شاید سؤال پیش بیاید که این معنای آزادی از کجا آمده است. ریشهٔ این معنا به فارسی میانه (پهلوی) بازمی‌گردد. کلمهٔ āzādīh در فارسی میانه به معنای «شکر و سپاس» است.

#واژگان #واژه‌شناسی
@zabanshenasik
844 viewsedited  11:46
باز کردن / نظر دهید
2022-04-04 08:40:01 خبرگزاری ایسنا یادداشتِ دیروز من را دربارهٔ اظهارنظر داور عصر جدید منتشر کرده است. از خبرنگار کوشا و دغدعه‌مند و همچنین دبیر محترم ایسنا تشکر می‌کنم. https://www.isna.ir/news/1401011104557/ @zabanshenasik
1.1K views05:40
باز کردن / نظر دهید
2022-03-31 10:42:32 خبرگزاری ایسنا یادداشتِ دیروز من را دربارهٔ اظهارنظر داور عصر جدید منتشر کرده است. از خبرنگار کوشا و دغدعه‌مند و همچنین دبیر محترم ایسنا تشکر می‌کنم.

https://www.isna.ir/news/1401011104557/

@zabanshenasik
2.7K views07:42
باز کردن / نظر دهید