Get Mystery Box with random crypto!

غزل مصیبت امام صادق علیه السلام شب بود ناگهان همه جا پر ز دود | مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان

غزل مصیبت امام صادق علیه السلام

شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد

بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد

نامرد تا که دید عزیز مدینه ام

بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد

سجاده ام کشید و نماز مرا شکست

با ضربه ای قیام نمازم سجود شد

آنکس که بین کوچۀ باریک ضربه خورد

داند چرا دو گونۀ مادر کبود شد

بار دگر مدینه و یک مرد بی ادب

آنچه سزای آل پیمبر نبود شد

در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک

در پیش دیده آتش خیمه شهود شد

شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام

بر حفظ آبرو ،شب تاریک سود شد



اما میانِ کوچه بازار عمه رفت

باعده ای ارازل واشرار عمه رفت

دنبالِ اسب ،پایِ برهنه مرا کشید

راهِ مرا به روضة کرببلا کشید

در دستِ او محاسن من ریخته بهم

بیرون مرا زخانه کسی ، بی حیا کشید

با پیرِ سالخورده چنین تا نمی کنند

بی تربیت لباس مرا بی هواکشید

گودال هم لباسِ حسین پاره پاره شد

ازبسکه گرگ ،پنجه به آن نخ نما کشید

هرکس رسید نیزة خودراشکست ورفت

هرکس رسید یک طرف آن کشته را کشید

با نعل هایِ تازه بهم ریخت پیکرش

کار عزیز فاطمه بر بوریا کشید

درقتلگاه عمة مارا کتک زدند

تادست از گلوی تنی سر جدا کشید
#قاسم_نعمتی