Get Mystery Box with random crypto!

‍ برگرفته از کتاب خاطرات : آیت الله خلخالی... نویسنده : آیت ا | زمـــانِ قـــدیـــم

‍ برگرفته از کتاب خاطرات : آیت الله خلخالی...

نویسنده : آیت الله خلخالی..

بهمراه آقای احدی وزیر_دادگستری به اوین رفتیم جهت رسیدگی به پرونده چند تن از مفسدین و ضدانقلاب ...‌..

دیدم یه آقای تقریبا جا افتاده ایی تو محوطه بیرون زندان بالا و پایین میپرد ...
گفتم : این کیه آقای وزیر ؟
‏گفت : ایشان یوسف‌خوش‌کیش رئیس بانک مرکزی رژیم شاه است ورزش میکند ..
الان هیجده ماه بلاتکلیف در اوین است چون شاکی ندارد و مدرکی هم بر علیه او پیدا نکردیم ...
با تعجب به او گفتم چطور ۱۸ ماه بدون مدرک مانده است ...
‏وزیر هم که گویا ته دلش طرفدار آزادی زندانی مزبور بود چنان از خوبی و نیکی او داستان میسرود من گفتم پرونده او را بیاورید من ببینم ...
وزیر که جزو کابینه بنی صدر خائن بود فکر میکرد من میخواهم او را آزاد کنم فورا پرونده او را داد آوردند دفتر من در اوین ....

وقتی پرونده را دیدم متوجه شدم که پول این ملت مستضعف و گرسنه را به اروپایی ها میداده ‌....
گرچه در طول دادگاه وزیر دادگستری گفت که این وجوه بصورت وام بوده و پس داده میشوند و خودش خوش‌کیش هم در دادگاهش گفت :
«.. من فکر میکردم اگر برای یک مورد از من قدردانی شود همان پرداخت این ‏وامهاست که برای کشور اعتبار خرید ...»

گفتم برای کشور یا برای اربابت...
زندانی میخواست مسائل متفرقه را پیش بکشد از کارهای بانکی و جهانی که ما را از اصل موضوع غافل کند و حتی گفت من بیمارستان ساختم ...
گفتم از جیبت که نساختی ‏ده برابرش را به خارجی ها دادی ساختن یک بیمارستان کار زیادی بود ....

پرونده را بستم و گفتم : مفسدفی‌الارض ... اعدام ... و از دادگاه خارج شدم..

آقای وزیر که حسابی جا خورده بود بدنبال من دوید و میگفت:
حاج آقا... این بانکدار است ... دنیا او را میشناسد.... ‏
گفتم : بشناسد ...
پول مردم مستضعف ایران را داده خارجیها...
وام و این حرفها ظاهر کار است ‌..
نوکر شاه و اسرائیل است ..
همانروز بعد از ظهر او را در زندان اوین به جوخه اعدام دادیم ....
وزیر دادگستری کابینه بنی صدر ( احدی ) مات و مبهوت مانده بود ‏و شاید پشیمان که چه را درباره او صحبت کرده است او فکر میکرد با این حرفها مرا فریب داده و حکم آزادی او را از من خواهد گرفت ..

#زمان_قدیم
@zamane_ghadiim