در قحطی نیشابور چهل شبانه روز می گشتم؛ نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درِ هیچ مسجدی را باز دیدم. از آنجا بود که فهمیدم نام اعظم خدا و بنیاد دین و مایه ی اتحاد مردم «نان» است. سائلی پرسید از آن شوریدهحال گفت اگر نام مهین ذوالجلال میشناسی بازگوی ای مرد نیک گفت: نان است این بنتوان گفت لیک! مرد گفتش احمقی و بیقرار کی بود نام مهین، نان؟ شرمدار! گفت در قحط نشابور ای عجب میگذشتم گُرسَنه چل روز و شب نه شنودم هیچجا بانگ نماز نه دری بر هیچ مسجد بود باز پس بدانستم که نان، نام خداست پايۀ جمعیت و آرام ماست مصیبت نامه ی عطار عطار نیشابوری #زمان_قدیم @zamane_ghadiim 6.3K views06:21