یبار داشتم بچمو میخوابوندم، بعد شوهرم بلند بلند شروع کرد اواز خوندن، داشت میگفت،سیاهه...(جناب خان)اومدم بگم یواشتر ، ی دفه گفتم نارگیله یه بار وسط دعوا با شوهرم میخواستم مثلاخودمو از تراس بندازم پایین.پامو بردم بالا هی نمیشد مثلا قدم نمیرسیدهمسرم گفت بزاربرم چهارپایه بیارم #سوژه_های_خانوم_خونه ┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄ ••●❥JOiN @zanoone2020 894 views05:36