خانم 'باربارا دی آنجلس' در كتاب لحظههاي ناب زندگي مطلب جالبي | 💎 ذهن پویا 💎
خانم "باربارا دی آنجلس" در كتاب لحظههاي ناب زندگي مطلب جالبي به شرح زیر بيان ميكند: اول دلم لك زده بود كه بتوانم دبيرستان را تمام كنم و به دانشگاه بروم. بعد داشتم ميمردم كه دانشگاه را تمام كنم و سر كار بروم. بعد آرزویم این بود كه ازدواج كنم و بچهدار شوم. بعد هميشه منتظر بودم كه بچههايم بزرگ شوند و به مدرسه بروند و من بتوانم دوباره مشغول كار شوم. بعد آرزو داشتم كه بازنشسته شوم و حالا دارم ميميرم كه يك دفعه متوجه شدم: « اصلاً يادم رفته بود زندگي كنم! » شاد باشیم و احساس خوشبختي را به "اگر" هايمان موکول نكنيم، زيرا "اگر"ها پايان ناپذيرند.