در زلال لاجوردين سحرگاھی من در ايوان سرای خويشتن تشنه كامی خسته را مانم درست جان به در برده ز صحراھای وھم آلود خواب نور اينك در رگهای من جاری است آه اگر فريادم از اين خانه تا كوی و گذر میرفت بانگ برمیداشتم ای خفتگان ھنگام بیداری است... فریدون مشیری صبح بخیر زندگی 239 views00:40