همه شب تا به سحر صحبتِ جانانه ےِ گیسوےِ تو بود ... جز منِ مست | (مجنون توام)
همه شب تا به سحر صحبتِ جانانه ےِ گیسوےِ تو بود ... جز منِ مست ڪِه داند ..؟ چه سِرے درشب و ڪَیسوے تو بود ... زلف او ... همچو تار و من نوازندهے تار ... می نوازم ، می سُرایم نغمه ایی از دل یار ...