. تو.... یک مثنوی در دهانِ مولانا یک قونیه، زیرِ قدومِ شم | (مجنون توام)
.
تو.... یک مثنوی در دهانِ مولانا یک قونیه، زیرِ قدومِ شمس آشنا و صمیمی چون شبنم با گونهی داوودی و چنان از تو گفتنم زیباست، که شعر معنیاش کنند دِگران! زیبایی.. ودوستت دارم هایم به گوشت می آیند، چونانتظار به پنجره!! زیباترینی .. ودر شعرترین حالت ممکن زنی، که چنان میداند شعر را، که گویی هزار سال پیش از شعری زاده شده، که شاعرش راباخودبه عشق آباد برده است نسیمی!!