Get Mystery Box with random crypto!

کربلایی_رضاباقریان

لوگوی کانال تلگرام zekrekheir1362 — کربلایی_رضاباقریان ک
لوگوی کانال تلگرام zekrekheir1362 — کربلایی_رضاباقریان
آدرس کانال: @zekrekheir1362
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 3.65K
توضیحات از کانال

کانال مستقیما زیر نظر شاعر اهل بیت اداره میشه
کانال سبکهای محرم کربلایی رضاباقریان👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEI2Bq0xocX0a5PZAg
@ansar62 مدیر کانال

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2022-01-30 22:59:10 #حضرت_ام_کلثوم

این چه ظلمی هست در حق شما بانوی من
با تمام این مصیبت‌ها غمت از یاد رفت

تشنگی بود و تو بودی و صدای آب آب
تا علی اصغر به نیزه رفت، آب آزاد رفت

در کنار زینب کبری، میان کربلا
زیر یک خنجر تمام هستی‌ات بر باد رفت

مادرت قبل تو آمد، کربلا هم شاهد است
تا که چشمش بر گلوی بی‌کفن افتاد، رفت

بی‌حیایی استخوان سینه را با پا شکست
بی برادر گشتی و بر نیزه‌ی بیداد رفت

روی ناقه با سر و رویی کبود و پر ورم
بین گودالی و جسمت همره سجاد رفت

#کربلایی_رضا_باقریان

کانال تخصصیِ کربلایی رضا باقریان
https://telegram.me/joinchat/Cye2_Tze5v3xNJMlxUl3kQ
188 views٦٢٦٢, 19:59
باز کردن / نظر دهید
2022-01-30 22:59:10 عمه‌ی صاحب‌الزمان بانو
با صدای حاج حسین سیب‌سرخی
#شعر_کربلایی_رضاباقریان
178 views٦٢٦٢, 19:59
باز کردن / نظر دهید
2022-01-30 22:59:10 #حضرت_ام_کلثوم

عمه‌ی صاحب الزمان، بانو
من فداي شما گداي شما

مددي كن كه خاك بوس توأم
ام‌كلثوم، دختر زهرا

بي بي ِ چاره ساز ادركني
اي شفاعت كننده‌ی فردا

ما همه مستحق لطف توئيم
دستمان را بگير، روز جزا

من و ايل و تبار من مجنون
 تو و ايل و تبار تو ليلا

پدر و مادرم به قربانت
خواهر بي نظيرِ خون خدا

جان زهرا بيا همين امشب
كربلاي مرا نما امضا

نوه‌ی پاك حضرت احمد
جايگاهت بود بسي بالا

در حجاب و عفاف، فاطمه‌اي
خواهر خوبِ زينب كبري

در صبوري حسن، به شكل دگر
در شجاعت شبيه شير خدا

زنده‌ی ربناي تو حيدر
کشته‌ی گريه‌هاي تو عيسي

فرش راه تو بال جبرائيل
خاك پاي تو جنت‌الْاَعلي

اي نجابت دخيل چادرتان
وي سخا و شرف دخيل شما

اُسوه‌ی پايداري و عفت
اي وقار هميشه پا بر جا

دائماً بر زبانتان جاري
سورهی قدر و كوثر و شورا

چشم تو ساحلِ نجات همه
دل طوفانيِ شما دريا

ساكن كوي تو همه عالم
ريزه خوار دو دست تو موسي

شب آخر چه روضه‌اي داري
در دلت باز هم شده غوغا

تا كه يك جرعه آب مي‌بيني
خود به خود روضه مي‌شود بر پا

بوده‌اي در كنار اهل حرم
در زمين غريب كرببلا

نينوايي شدي بلا ديدي
اي ركابِ امام عاشورا

موقع رفتنت فقط بودي
ياد لبهاي تشنه‌ی سقا

غمِ زينب غمِ شما بانو
غمتان داغ سيدالشهدا

ياد آن روزها كه مي‌ديدي
آتش از خيمه‌ها كه زد بالا...

معجرش سوخت بينِ آتش و دود
دختري از نوادگانِ شما

ياد آن روز كه ميان حرم
تشنگي بود و آه بود و نوا

ياد آن روز كه به نِي زده  شد
سرِ شش ماهه‌ی رباب حتي

ديدي از نِي چگونه مي‌افتاد
سرِ پاك عليِ اصغرها

دست و پا زد مقابل چشمت
قاسم و اصغر و گل ليلا

مادري كودكش لبش تشنه
در پيِ آب بود واويلا

روي تل بوده‌اي؟ نمي دانم
همره خواهرت گل طاها

ياد آن روز كه جدا مي‌شد
رأس پاك برادرت ز قفا

بين گودال دست و پا مي‌زد
شاه، در زير دست و پا تنها

كربلا داشت زير و رو مي‌شد
با صداي شكسته‌ی زهرا

كربلا بود و نغمه وَلَدي
كربلا بود و ذكر وا اُمّا

#کربلایی_رضا_باقریان

کانال تخصصیِ کربلایی رضا باقریان
https://telegram.me/joinchat/Cye2_Tze5v3xNJMlxUl3kQ
233 views٦٢٦٢, 19:59
باز کردن / نظر دهید
2022-01-13 15:21:35 #وفات_حضرت_ام_البنین

کسی از خانه‌اش هر شب گذر روح‌الامین دارد
که از ترس خدا در سجده پینه بر جبین دارد

کسی که همسر شیر خدا باشد یقین دارم
خبر از عالم لاهوت و از عرش برین دارد

خدا می‌خواست هم کُفوِ علی باشد پس از زهرا
چه شأنی دارد این بانو هزاران آفرین دارد

مسیر نور او از آسمان‌ها سر در آورده
اگرچه ظاهرش این است، جا روی زمین دارد

کنیز زینب کبری شدن زیباست، ور نه او
شبیه مرتضایش دست حق در آستین دارد

بنازم خانه‌ای را که امیرالمؤمنین در آن
سخن از فاطمه با حضرت ام‌البنین دارد

علی فرزندهایش را سپرده دست این مادر
یقین دارد که بعد از فاطمه یاری امین دارد

از آنجایی که حامیِ ولایت بود فهمیدم
شبیهِ فاطمه این فاطمه هم درد دین دارد

خودش می‌گفت من هستم کنیز خانه‌ی زهرا
چه افتاده‌است این مادر که حسّی این‌چنین دارد

خودش اُم‌ُالاَدَب، فرزند او باب‌ُالاَدَب یعنی
کسی که این‌چنین باشد علمداری چنین دارد

به وصف و مدح او هرچه بگویم باز کم گفتم
چرا که همسری هم‌چون امیرالمؤمنین دارد

تمام عزت و شأن و مقامش از اباالفضل است
خدا هرچه به او داده از این شورآفرین دارد

چه زیبا تربیت کرده‌است او ذُخرُالحسینش را
چرا که ترس از آن روزهای واپسین دارد

رکاب پای زینب زانوی عباس خواهد شد
عقیله در زمین کربلا حِصّ حصین دارد

چه آمد بر سر این مادرِ چون کوه استاده
نمی‌دانم چه حرفی با عمود آهنین دارد

شنید از راویِ کرببلا عباس از مرکب...
زمین افتاد، حالا بر لب آهِ آتشین دارد

بشیر از علقمه می‌گفت و از چشم علمدارش
ولی ام‌البنین در سینه داغ یا و سین دارد

#کربلایی_رضا_باقریان

کانال تخصصی اشعار رضا باقریان
https://telegram.me/joinchat/Cye2_Tze5v3xNJMlxUl3kQ
514 viewsیا رب العالمین, 12:21
باز کردن / نظر دهید
2021-12-22 12:52:05 سبکهای فاطمیه کربلایی رضا باقریان
تا فرصت هست عضو شید

https://t.me/joinchat/AAAAAEWKrVKrwqc_q4qtqw
295 views٦٢٦٢, 09:52
باز کردن / نظر دهید
2021-12-20 14:06:09 سلام
در کانال زیر محصولات کاملا ارگانیک و ادویه جات به فروش می‌رسد.

جهت اطلاع اعضا محترم...
محصولات متعلق به آقای باقریان هست

لینک کانال محصولات ارگانیک مسلم

https://t.me/+b9WIvBq32Wo1YWM0
222 views٦٢٦٢, edited  11:06
باز کردن / نظر دهید
2021-12-14 18:32:04 #روضه_حضرت_زهرا

از عالم لاهوتیان شد با خبر فضه
سبقت گرفته تا خدا از هر نظر فضه

اکسیرِ عشق فاطمه مس را طلا می کرد
پس کیمیاگر بود در چشمِ هنر فضه

خدمتگذار خاندان آل عترت شد
تا بست از شهر خودش بار سفر فضه

مادر، کنیزیِ شما هم قیمتی دارد
شد قسمت اسماء، اما بیشتر فضه

وَاللهِ در کوچه اگر می بود همراهت
سیلی نمی خوردی تو و، می شد سپر فضه

شیرِ حلال مادرش کارِ خودش را کرد
خیلی کمک حال تو شد در پشت در فضه

وقتی که فریاد لبت فضه خُذینی شد
فضه خودش هم داد زد، ای خونجگر فضه

هر روز زخم بسترت را شستشو می داد
با دردِ پهلوی تو می شد دردِ سر فضه

چون شمع سوسو می زدی و، با دل مضطر
دورِ تو می گردید هرشب تا سحر فضه

#کربلایی_رضا_باقریان

کانال تخصصی کربلایی رضا باقریان
https://t.me/joinchat/AAAAADze5v26E0OKxUl3kQ
324 views٦٢٦٢, edited  15:32
باز کردن / نظر دهید
2021-12-13 12:43:17
#استوری

گاه باید از حرامی روی منبر جار زد
گاه باید بر دهانِ یاوه گو اَفسار زد
فاطمیه آمد و با ذکر یاحیدر مدد
مفتیِ این شهر را باید به زودی دار زد

‌#‌کربلایی_رضا_باقریان
356 views٦٢٦٢, 09:43
باز کردن / نظر دهید
2021-12-13 10:21:47
#استوری

گرگیجِ عمر پرستِ نِکبت زاده
ای مردکِ در طویله‌ها لَم داده
توهین به مقدسات ما کردی،‌ پس
مرگ تو به دستِ شیعیان افتاده

#کربلایی_رضا_باقریان
387 views٦٢٦٢, edited  07:21
باز کردن / نظر دهید
2021-12-13 08:14:49 #مصیبت_بیستم
#شهادت_حضرت_زهرا
#گریز_به_کربلا
#زبان_حال_چادر_حضرت_زهرا

سال‌ها بی‌قرار بودم من
بی‌قرار نگار بودم من
که به حسرت دچار بودم من
بسکه چشم‌انتظار بودم من
گره‌ام بعد سال‌ها وا شد
قسمت من حجاب زهرا شد

جلوه‌ی عفت و حیا هستم
بین سجاده با خدا هستم
با نماز شب آشنا هستم
تا سحر غرق ربنا هستم
ظلمتم تا به نور مَحرَم شد
هر نخَم دستگیر عالم شد

روز و شب بی‌قرار زهرایم
همدم شام تار زهرایم
خوش‌به‌حالم که یار زهرایم
تا قیامت کنار زهرایم
سعی کردم که محرمش باشم
زخم اگر دید مرهمش باشم

از وجودم وقار می‌بارد
از وقارم قرار می‌بارد
از قرارم بهار می‌بارد
گرچه از من غبار می‌بارد
ریشه‌هایم به خاک حساس است
تار و پودم معطر از یاس است

راویِ روضه‌های کوچه منم
گریه‌ی بی‌صدای کوچه منم
شاهد ماجرای کوچه منم
علت های‌هایِ کوچه منم
دو سه ماه است گریه می‌بارم
دو سه ماه است که عزادارم

مثل بانو به خاک افتادم
حبس شد بین سینه فریادم
دست در دست مجتبی دادم
گریه‌هایش نرفته از یادم
تا قیامت دلی حزین دارم
من به این روضه‌ها گرفتارم

آسمان داشت تیره تر می‌شد
پسری داشت خون‌جگر می‌شد
کوچه خالی ز رهگذر می‌شد
آتش کینه شعله‌ور می‌شد
پای ابلیس نخ‌نمایم کرد
روضه‌ی باز کوچه‌هایم کرد

سایه‌های سیاه را دیدم
اضطراب نگاه را دیدم
عامل سدِ راه را دیدم
مادری بی‌پناه را دیدم
گر چه خوردم شبیهِ او سیلی
صورت من ولی نشد نیلی

ناگهان حرمت حرم گم شد
کوچه هم در غبار غم گم شد
راه خانه از آن ستم گم شد
از قضا گوشواره هم گم شد
آسمان چرخ زد به دور سرم
خاک غربت نشست روی پرم

داغ پیغمبر و غم بسیار
غربت یار و آن همه آزار
کوچه و آتش و در و دیوار
همه هم دست هم شدند انگار
تا که دست امیر بسته شود
حرمت خانه‌اش شکسته شود

بعد از آن خواب فاطمه کم شد
آب شد پیکرش قدش خم شد
گریه و ناله‌اش دمادم شد
عاقبت رفتنش مسلم شد
زخم من تا همیشه کاری شد
رنگ من رنگ سوگواری شد

فاطمه رفت و بی‌قرار شدم
آخرین یادگار یار شدم
سرِ زینب که ماندگار شدم
باز هم صاحب افتخار شدم
فاطمه در برم مجسم شد
ناگهان موسم مُحرَم شد

کربلا بود و غربت و غم بود
گریه‌ها بی‌صدا و نم‌نم بود
آسمان هم اسیر ماتم بود
نه علمداری و نه مَحرم بود
دور زینب سپاه می‌دیدم
خیمه را بی‌پناه می‌دیدم

دیده‌ام گریه‌های زن‌ها را
تن افتاده بین صحرا را
جسمی از نیزه اربا اربا را
پسری روی دست بابا را
خودم او را به خیمه‌ها بردم
غصه بهر حسین می‌خوردم

بعد اکبر حسین تنها شد
بعد عباس از کمر تا شد
تک و تنها میان صحرا شد
روضه‌خوانِ حسین، زهرا شد
دیدم افتاد از روی مرکب
می‌کشید آه از جگر زینب

دیدم آنجا دوباره مادر را
التماس نگاه خواهر را
بدنی روی خاک پرپر را
شمر دستش گرفت خنجر را
لب گودال خواهرش افتاد
تهِ گودال مادرش افتاد

کربلا از عطش لبالب بود
آنکه قد خم نکرد زینب بود
شام عصر دهم همان شب بود
که تنِ شاه نامرتب بود
باز هم گشت شعله‌ور آتش
مثل من سوخت خیمه در آتش

کربلا را غبار می‌دیدم
با همین چشم تار می‌دیدم
همه را بی‌قرار می‌دیدم
لشکری نیزه‌دار می‌دیدم
دیده‌ام روی نیزه قرآن را
پیکری روی خاک، عریان را

زینب آن لحظه با سرش افتاد
پای جسم برادرش افتاد
یاد بوسه به حنجرش افتاد
گرچه گفتند معجرش افتاد
ولی از قامتش حجاب نرفت
از سر و روی او نقاب نرفت

پاسبان خیام را بردند
عزت و احترام را بردند
روشناییِ شام را بردند
سایه‌ی مستدام را بردند
من و زینب سوار بر ناقه
نیزه‌ای بود بین هر ناقه

راه را بر عقیله سد کردند
به یتیم حسین بد کردند
از دل قتلگاه رد کردند
بدن ماه را لگد کردند
سخت بر ما گذشت در آن شب
سر شکسته نشد ولی زینب

رفت بزم حرام، بودم من
بین بازار شام، بودم من
در دل ازدحام، بودم من
سنگ از پشت بام، بودم من
هر کجا رفت با حجابش بود
نور حق هر کجا حجابش بود

#کربلایی_رضا_باقریان

کانال تخصصی اشعار رضا باقریان
https://telegram.me/joinchat/Cye2_Tze5v3xNJMlxUl3kQ
417 views٦٢٦٢, 05:14
باز کردن / نظر دهید