Get Mystery Box with random crypto!

حالیا مصلحت وقت در آن می بینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشی | زمستان

حالیا مصلحت وقت در آن می بینم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم

جامِ مِیْ گیرم و از اهل ریا دور شوم
یعنی از اهل جهان پاک دلی بگزینم

جز صُراحی و کتابم نبود یار و ندیم
تا حریفانِ دغا را به جهان کم بینم

سر به آزادگی از خلق بر آرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم

بس که در خرقه ی آلوده زدم لاف صلاح
شرمسار از رخ ساقیّ و مِیِ رنگینم

سینه ی تنگ من و بار غم او هیهات
مردِ این بار گران نیست دل مسکینم

من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
این متاعم که همی بینی و کمتر زینم

بنده ی آصف عهدم دلم از راه مبر
که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینم

بر دلم گَردِ ستم هاست خدایی مپسند
که مکدّر شود آیینه ی مهر آیینم


#حافظ

@zemesstaaan