چون تیر بر گلوی مبارک رسید، اصغر در یک لحظه چشمنانش را گشود و به امام لبخند زد و اینگونه لبیک یا داعی الله گفت.
امام که سخت او را در بغل می فشرد از بطن آسمان ندای ملکوتی را شنید :
دَعْهُ يا حُسَين فَإِنَّ لَهُ مُرْضِعاً فِي الْجَنَّةِ
«ای حسين! او را رها کن که در بهشت از براي او دایه ای مقرر گردانیدیم که او را شير دهد.»
العبرات ، محمودی ۹۰/۲
کلاس آنلاین مقتل شناسی#علی_اصغر_علیه_السلام
شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲ https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0