Get Mystery Box with random crypto!

دُنیا، ساعتی‌ است.. فیه‌مافیه: آدمی را حق تعالی هر لحظه از نو | نسخه های زندگی

دُنیا، ساعتی‌ است..

فیه‌مافیه:
آدمی را حق تعالی هر لحظه از نو می‌آفریند و در باطن او چیزی دیگر تازه تازه می‌فرستد که اول به دوم نمی‌ماند و دوم به سوم، الّا او از خویشتن غافل است و خود را نمی‌شناسد.
؛
سلطان محمود را، رحمة الله علیه، اسبی بحری آورده بودند عظیم خوب، و صورتی به غایت نغز داشت.
روزِ عید سوار شد بر آن اسب. جمله خلایق به نظاره بر بامها نشسته بودند و آن را تفرج می‌کردند.
مستی در خانه نشسته بود، او را به زورِ تمام بر بام بردند که تو نیز بیا تا اسب بحری را ببینی.
گفت: من به‌خود مشغولم و نمی‌خواهم و پروای آن ندارم، فی‌الجمله، چارۀ نبود. چون کنار بام آمد و سخت سرمست بود، سلطان می‌گذشت. چون مست سلطان را بر آن اسب دید گفت: این اسب را پیش من چه محل باشد که اگر درین حالت مطربی ترانۀ بگوید، و آن اسب از آن من باشد، فی‌الحال به او ببخشم.
چون سلطان آن را شنید، عظیم خشمگین شد، فرمود که او را به زندان محبوس کردند.
؛
هفته‌ای بر آن بگذشت، این مرد به سلطان کَس فرستاد که آخر مرا چه گناه بود و جرم چیست؟ شاه عالم بفرماید تا بنده را معلوم شود.
سلطان فرمود که او را حاضر کردند.
گفت: ای رند بی‌ادب، آن سخن را چون گفتی و چه زهره داشتی؟
گفت: ای شاهِ عالم، آن سخن را من نگفتم، آن لحظه مردکی مست بر کنار بام ایستاده بود، و آن سخن را گفت و رفت. این ساعت من آن نیستم، مردی‌ام عاقل و هشیار. شاه را خوش آمد، خلعتش داد و از زندانش استخلاص فرمود.
؛
دفتر اول مثنوی معنوی:
صورت از بی‌صورتی آمد برون
باز شد كه إِنَّا إِلَیهِ راجعون
پس تورا هر لحظه مرگ و رَجعتی‌ست
مصطفی فرمود: دنیا ساعتی‌ست
فكرِ ما تیری است، از هو در هوا
در هوا كی پایدار آید ندا؟
هر نفس نو می‌شود دنیا و، ما
بی خبر از نو شدن، اندر بقا
عُمر همچون جوی، نو نو می‌رسد
مستمری می‌نماید در جَسَد
همانطور که وقتی به جویباری می‌نگریم به نظر می‌رسد آب این جوی در یک مسیر ممتد و مستمر در جریان است، عُمر نیز گرچه ذره ذره در حال طی و تمام شدن است اما در نظر آدمی همچون یک خط مستمر بوده و پایان روشن و عاجلی بر آن متصور نیست.
مولانا همچنین گوی آتشی را مثال می‌زند که وقتی درحال چرخاندن آن هستیم به صورت یک دایرۀ متصل به نظر می‌آید ودر مثالی دیگر، می‌فرماید اگر شاخه‌ای را که سرش آتش گرفته با سرعت حرکت دهی جلوه‌ای از یک خط ممتد آتشین داشته و بسیار دراز به نظر می‌آید، درحالی که چنین نیست. عمر آدمی نیز بسیار کوتاه است اما برای انسان با توجه به دیدگاهِ غیرواقعی نسبت به آن، بسیار طولانی به نظر می‌آید. دنیایی که در آن به سر می بریم یکسره در حال تغییر و دگرگونی و نو شدن بوده و آدمی نیز در همین عمر کوتاه، همواره تغییر، فناشدن وبقای دوباره را تجربه می‌کند و می‌تواند تجربه کند.
آن ز تیزی، مستمر شكل آمدست
چون شرر، كش تیز جنبانی به دست
شاخِ آتش را بجنبانی به ساز
در نظر آتش نماید بس دراز
این درازی‌مدت از تیزیِ صُنع
می‌نماید سرعت انگیزیِ صُنع
و اینکه اگر دنیا ساعتی است و لحظه‌ای و دمی، پس چرا اینهمه ایام و ماهها و سالها سپری شده و طولانی به نظر می‌رسد؟
می‌فرماید: این دراز به نظر رسیدن مدت عمر، نسبت به انسان است که به حقیقت امر واقف نیست. پس حضرت حق به اقتضای اسم سریع، سرعت انگیزی کرده و نتیجه یک نَفَس را زمانی طولانی و یک آن راچندین هزار روز نشان می‌دهد.
وَما اَمرُالساعه الّا کَلَمحِ البَصَرِاَو هُوَ اَقرَبُ. (نحل-77)
و کار ساعت قیامت، نیست مگر مانند چشم بر هم زدن یا {حتی} کوتاه‌تر از آن.

نسخه‌های زندگی:
@zlife