Get Mystery Box with random crypto!

اگرچه وارث احساس و حزن پاییزم دچار سحر غزل قامتی دل انگیزم تو | غزل های محب

اگرچه وارث احساس و حزن پاییزم
دچار سحر غزل قامتی دل انگیزم

تو آب و خاک منی آشنای جان منی
نمی توانم از احساس تو بپرهیزم

همیشه امن و شکوفا پناه آغوشت
از آن تبسم شیرین چگونه بگریزم

تویی همیشه و هر جا کنارم اینگونه
به روی شعله عشقم شراب می ریزم

تو دور می شوی و دور می شوند از من
همه کسم همه حس های من همه چیزم

تو دور می شوی و کم نمی شوی حتی
به قدر ذره از این دل که از تو لبریزم

برای آنکه جدایم نسازد از تو کسی
شبیه رود به دریای تو می آمیزم

#زین_العابدین_محب_علی
@zmohebali