با من بخوان حکايت سنگ مذاب را اين عاشقانه سوختن آفتاب را يخ مي زنم بدون تو در اين سکون سرد در من به پا کن آن شروشور شهاب را تا بر رسالت دلم ايمان بياوري بشکن حصار سينه من-اين حجاب را- مديون توست هر غزل آخر چگونه من با چشم تو قياس کنم شعر ناب را؟! دست مرا بگير که با تو رها کنم آن عشق هاي ناسره و ناصواب را آن روزها که تشنه يک بوسه مي شدم دريافتم تفاوت آب و سراب را بي داستان چشم تو خوابم نمي برد يک شب مرور اگر نکنم اين کتاب را با هر غزل به چشم تو مقروض تر شدم آخر چگونه صاف کنم اين حساب را؟ #زین_العابدین_محب_علی @zmohebali 52 viewsedited 19:18
