امام رضا از پدرانش از علِیّ بن حُسین نقل فرمود: هنگامی که ابن ملجم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را ضربت زد شخص دیگری نیز همراه او بود که ضربه اش به دیوار خورد. امّا ابن ملجم امام را زد و ضربه بر سر امام که در سجده بود خورد بر ضربه ای که قبلا بود. سپس حسن و حسین علیهما السلام بیرون آمده و ابن ملجم را گرفته و دربند کردند و امیرالمؤمنین را برداشته و به خانه بردند. هنگامی که آن حضرت به خانه آورده شد لبابه سلام الله علیها بالای سرش و ام کلثوم سلام الله علیها کنار پاهایش نشستند. امام چشمانش را باز کرد و به آن دو نگاه کرد و فرمود : رفیق اعلی بهترین هم نشین و سخن گو است. ابن ملجم را یک ضربت بزنید یا اگر امکان داشت عفوش کنید ، سپس ضعیف گشت و بیهوش شد. پس به هوش آمد و فرمود : من رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم در حالی که سه مرتبه مرا برای رفتن به سوی خودش در عشاء دعوت نمود.