دیار نیاکانم، بازش چگونه توانم یافت؟ از پیی خیلِ بمباندازها به خانه میایم. افتاده کدام سو؟ آنجا که کوهسارانِ کلانِ دود برمیاید. آنجا آن شبحِ میان شعلهها ایستاده او.
دیار نیاکانم، چگونه خواهدم پذیرفت؟ پیش از من بمباندازها فرا رسیدهاند. خیلهای [مرگبار ورود مرا جار میزنند. آتشهای کلان از فرزندت پیشی میجویند در بازگشت.