• • • ـــــــــــــــــــــ «مقامه» من غلام تو بودم. ـ و م | الف لام ميم...
• • • ـــــــــــــــــــــ «مقامه» من غلام تو بودم. ـ و میان سی گذشته و ده آینده، یک نیمهی من سایه شده؛ سایه که برگهای بو ته درّه میگرایانند. جا که نور گستاخ از حریم تو زخم خورده، هفت مرهم آهسته، هفت مرهم سایه، و دعای زیرْلب ـ که من بودم و، آه، من خودم.…