Get Mystery Box with random crypto!

دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه

لوگوی کانال تلگرام aliheydarirasaneomid — دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه د
لوگوی کانال تلگرام aliheydarirasaneomid — دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه
آدرس کانال: @aliheydarirasaneomid
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 772
توضیحات از کانال

آنچه
موجب سامان
در جهان می‌شود
عشق ورزیدن است و
اینکه بگذاریم عشق
آنچه می‌خواهد،
انجام دهد.
یوزر ادمین
@aliheydari1

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-02 04:40:14 #روزنوشت_ها

یکی از پیامهایی که من فراوان دریافت میکنم
و اکثرا هم شرایط مشابه دارند
نیاز به سرایدار یا نگهبان یا پرستار است
با من تماس می گیرند یا پیغام می دهند و در خواست
خود را مطرح می کنند
و وقتی صحبت از حقوق و دستمزد ان فرد را میکنم
میگویند :فضای زندگی در اختیارشان قرار می گیرد و خورد و خوراکشان هم با خانواده است
البته بعضی ها هم که انصافشان بیشتر است حقوق کمی هم پرداخت می کنند
صادقانه بگویم
و البته که این گفتن برای من سخت است
به نظرم این افراد حق هیچ گونه اعتراضی را به حاکمان ندارند
چرا که خود دقیقا شبیه حاکمان رفتار می کنند
یعنی ان حا که قدرت دارند
نهایت استفاده شان را از قدرت میکنند
منتظر استیصال کسی هستند تا با تمام قدرت از ناتوانی او استفاده کنند


درحیرتم بعضی ها در زندگی چقدر وقت آزاد دارند
آن قدر که فرصت میکنند از صبح تا شب
سر مبارک شان را در نشیمن گاه زندگی دیگران فرو کنند
و بو بکشند ببینند دیگران چگونه زندگی می کنند
برادر من
خواهر من
دوست ناباب من
تو دو راه داری
راه اول آن است که سر خود را در نشیمن گاه زندگی دیگران فرو کنی
و راه دوم آن است برای خودت هزار کار بتراشی
مثلا پیشنهاد می کنم
بروی کلاس موسیقی
بنشینی کتاب بخوانی
بروی پیاده‌روی کنی
کمی گندم برداری و توی خیابان به پرنده ها غذا بدهی

ببین چقدر جا و کار برای زندگی کردن زیاد است
اما اگر سرت را در نشیمن گاه زندگی دیگران کردی حاصل آن چه خواهد بود
مثلاً می خواهی بگویی من خوشبختم و فلانی خوشبخت نیست ؟
این مقایسه بین زندگی خودت و دیگران
بی شک بجز شکست دستاورد دیگری برای تو نخواهد داشت



مرباها و ترشی های ویسمان را یادتان هست
همان ها که یک‌روزی با پسران بهزیستی مان
راه انداختیم
انشالله در همین یکی دو روزه
دوباره اغاز خواهیم کرد
و مرباها و ترشی جاتی را بر سر سفره تان
خواهیم اورد که از خوردنش لذت ببرید
و لبخند بزنید

۱۴۰۱.۰۵.۱۱
#علی_حیدری
14 viewsعلی حیدری, 01:40
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 22:07:27
77 viewsعلی حیدری, 19:07
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 21:04:30 #روزنوشت_ها


‏”نَتَظاهرُ دائماً باللامُبالاة، و قلوبُنا تحتَرق”
‏همواره تظاهر به بی‌تفاوتی می‌کنیم،
در حالی‌ که قلب‌هایمان آتش می‌گیرد.
آدمی بعضی وقت ها علاقه مند چیزی می شود
که روزی تصورش را هم نمی کرد
مثلا من خودم این روزها شدیدا علاقمند کرگردن شده ام
نه این که کرگردن حیوان مورد علاقه ام باشد
نه اصلا (حیوان مورد علاقه من دلفین است )
بلکه یک جورهایی کرگردن شده است شبیه خود من
و این “شبیه خود من “باعث ایجاد علاقه ای شده که قرار نبوده بشود
این همذات پنداری عجیب
این پوست کلفتی
این بی تفاوت بودن به دردها و نیش ها و حرف ها
این حجم از صبوری در همه اتفاقات
انگار که رگ غیرت هر دوی مان را کشیده باشند
انگار که قرار است هیچ جایی و در مقابل هیچ رخدادی و در هیچ زمانی هیچ عکس العملی نداشته باشیم
صبورانه فقط نگاه کنیم
و به فکر هیچ انتقامی هم نباشیم
اما روز به روز پوست خودمان را کلفت تر کنیم تا دندان های هیچ شیری زخم کاری نتواند بزند

امروز تابلوی پزشکی رادیدم که زیر نام خود نوشته بود فارغ التحصیل از فلان دانشگاه و بعد هم اشاره کرده بود
“عضو انجمن جهانی درد “
راستش را بخواهید تا این لحظه نمی دانستم
درد ها به نقطه ای رسیده اند
که برای خوشان انجمن زده اند ان هم از نوع جهانی اش
و پزشکان افتخار می کنند که عضوی از انجمن درد هستند
راستی این انجمن دردمندان را به خود جذب میکند
یا ان ها که می اندیشند میتوانند مسکنی باشند بر دردها
اگر قرار است دردمندان را به خود جذب کنند و برایشان کارت صادر کنند چرا همه مردم جهان عضوش نیستند ؟
مگر می شود کسی باشد و زنده باشد و درد نکشد؟
و اگر قرار است مدعیان درمان دردها را عضو کنند
مگر آغوش و عشق مسکن همه دردها نبوده و نیست ؟
عجب انجمن جهانی عجیبی
انحمنی با عضویت همه جهان
و انجمنی باعضویت حتی یک نفر

عشق جان ساعت ۱۰.۲۷ شب تماس میگیرد
میگوید جیگرتو بخورم غصه نخوری ها
ببین حافظ برایت چه آورده …..
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
می‌داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

۱۴۰۱.۰۵.۰۹
#علی_حیدری
82 viewsعلی حیدری, 18:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 11:04:08 یکم بالغ تر که بشین میفهمین اصلا مهم نیست طرف کیو فالو کرده یا با کی حرف میزده، کجا رفته‌، چیکار کرده و با کی رفته و چرا آنلاین بوده و چند دقیقه دیر جواب داده!
اتفاقا براتون مهم میشه که بدونید؛ حالش خوبه؟، غذاشو خورده؟ ، از چیزی ناراحت نیس؟ ، بار چیزی رو به دوش نمیکشه؟ ، با اطرافش مشکلی نداره؟ ، اوضاع روحیش خوبه؟!

و تمام دغدغه های بچگانه جاشو میده به اعتماد و حال خوب طرف مقابلتون!
96 viewsعلی حیدری, 08:04
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 05:50:00
#عشق_را_در_پستوی_خانه_نهان_باید_داشت
جمعه
1401.05.07
106 viewsعلی حیدری, edited  02:50
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 05:44:57
#عشق_را_در_پستوی_خانه_نهان_باید_داشت
پنج شنبه
1401.05.06
101 viewsعلی حیدری, edited  02:44
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 05:40:17 #روزنوشت_ها

همه تلاشم آن است
اول روزنوشت ها را خودم بنویسم با دستهای خودم
هر چند کوتاه اما نوشته خودم‌باشد
و‌دوم آن که
درست است نامش روزنوشت است و شبها منتشر میشود که دیگر از نوز روز هم خبری نیست
اما بالاخره همان شب منتشر شود و به فردا نرسد
که اصولا وعده شام برای شام است
و وعده صبحانه برای آغاز روز
درست است که می توان شام را در صبحانه هم میل کرد
اما حال صبحانه به چای ش است و‌نان و‌پنیرش
حکایت روزنوشت هم همین است که هر شب منتشر شود
این که چرا گاهی از نوشته های عزیزان دیگز استفاده میکنم قطعا به دلیل کمبود سوژه برای نوشتن نیست
چرا که در جامعه ای زندکی میکنیم که هر لحظه اش حداقل برای من دلیلی درست پیدا میشود برای نوشتن
مثلا همین دیروز از جناق مرغ (اگر کلمه را درست نوشته باشم ) سوژه داشتم تا پدری که اصرار داشت فرزندش میخواهد ترک کند و مرا تا ده شب در دفترش نگه داشت
و در نهایت هم نه خودش امد و‌نه فرزندی که مثل روز برایم روشن بود قرار بر نیامدن دارد و بس
پس سوژه هست اما گاهی وفت ها نوشته بعضی از عزیزان و سروران به قدری زیبا از موضوعی سخن رانده که حیف است من بخواهم در ان حرف جدیدی بزنم
پس ناچارا همان را منتشر می کنم
و اما در مورد دوم که این روزها بیشتر شده است و روزنوشت ها صبح ها چشم می گشاید
صادقانه بگویم توان نوشتنم اندک شده است
به سختی می نویسم و به سختی هم می خوانم
نه توان جسمی ام اجازه می دهد
و نه نور نداشته چشمان م
من ی که گاهی روزها حداقل چهارصد صفحه کتاب میخواندم امروز وقتی پنج صفحه میخوانم چشمانم درد میگیرند و دیگر اجازه نمی دهند
یا همین‌نوشتن که وقتی شروع می کردم تا زمانی که کلمات خسته می شدند می نوشتم
اما حالا به جای کلمات
انگشتان من خسته می شوند و دست هایم
و حتی چشمانم
حالا دیگر اندک مجالی برای زیستن می خواهم
و اندک مجالی بیشتر برای پرواز کردن…..

۱۴۰۱.۰۵.۰۸
#علی_حیدری
100 viewsعلی حیدری, 02:40
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 05:29:55
#عشق_را_در_پستوی_خانه_نهان_باید_داشت
چهارشنبه
1401.05.05
91 viewsعلی حیدری, edited  02:29
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 05:24:11
#خبر_خوانی_با_علی_حیدری
سه شنبه
1401.05،04
93 viewsعلی حیدری, edited  02:24
باز کردن / نظر دهید