Get Mystery Box with random crypto!

‍ علمای اهل سنت نوشته‌اند: #حسنین علیهمالسلام مریض شدند؛ #پی | علی مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ

‍ علمای اهل سنت نوشته‌اند: #حسنین علیهمالسلام مریض شدند؛ #پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌‌وآله به عیادت ایشان آمد؛ رو به دخترش #صدیقه‌ی_کبری سلام‌الله‌علیها‌ کرد و فرمود: نذر کنید برای خدا #روزه بگیرید تا خدا حسنین را شفا عنایت کند.

نذر کردند؛ بعد از نذر، هر دو گوشواره‌ی عرش خدا سالم شدند.

نوبت به وفای به نذر رسید؛ در خانه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام قوتی نبود؛ #امیرالمؤمنین از شمعون خیبری سه صاع جو قرض نموده و آن را به خانه‌ای آورد که وقتی بانوی آن خانه #فاطمه‌ی_زهرا به نماز می‌ایستاد، تمام حمله‌ی عرش چشمشان به محراب نماز او بود، در چنین خانه‌ای قوتی نبود!

دختر پیغمبر فاطمه‌ی زهرا علیهاالسلام با یک صاع جو، پنج قرص نان جو پخت و اولِ افطار سر سفره گذاشت.

همین که سر سفره نشستند، صدایی در خانه بلند شد: «أنَا مِسْکِیْن مِنْ مَسَاکِیْنِ المُسْلِمِیْنَ»؛ امیرالمؤمنین و صدیقه‌ی کبری قرص نان خود را به آن مسکین دادند، دو پسر خردسال که هر دو روزه گرفتند و بعد هم فضه، قرص نان خود را به آن مسکین عطا نمودند، روز بعد را هم بی‌سحری روزه گرفتند.

غروب شد؛ یک صاع جو دیگر برای افطار امشب صرف می‌شود، همه سر سفره نشستند؛ مقابل هر یک از ایشان یک گرده‌ نان جو است.

وقتی دست به سفره دراز کردند، صدایی از درب خانه بلند شد، ناله‌ی یک یتیمی بود؛ باز امیرالمؤمنین گرده‌ی نان را به یتیم داد و همه به آن حضرت اقتدا کردند؛ هر پنج نفر دومین شب را گرسنه خوابیدند.

دو شبانه روز است که نه افطار نه سحر، لقمه‌ی نانی نخورده و فقط به آب افطار کردند؛ باز روزه گرفتند: ﴿يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا.﴾

روز سوم گذشت و هنگام افطار شد و با آخرین صاع نان جو پخته، پنج گرده‌ی نان سر سفره است؛ دمِ افطار صدایی بلند شد: من اسیرم، گرسنه‌ام!

دنیا باید اینها را بفهمد؛ رحمتِ این دین این است.

شب سوم، اسیر مشرک به در خانه می‌آید، یعنی کسی که اسیر است و کافر، اما گرسنه است؛ هر پنج نفر نانشان را به آن اسیر کافر دادند.

شب اول #مسکین، شب دوم #یتیم، شب سوم #اسیر؛ روز شد، روز چهارم.

روز چهارم امیرالمؤمنین علیه‌السلام دست این دو بچه را گرفت و نزد #خاتم_انبیا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد؛ وقتی پیغمبر نگاه کرد دید: «وَ هُما یَرْتَعِشَان»؛ دو تا طفل خردسال، سه روز روزه‌ی بی‌سحری و بدون افطار گرفتند و مثل جوجه می‌لرزیدند.

به سراغ خانه‌ی #حضرت_زهرا سلام‌الله‌علیها آمد، دید چشم‌های دخترش به گودی نشسته، اما در حال نماز است؛ فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها سر از سجده برداشت، اما چشم‌ها به گودی نشسته بود، آن بچه‌ها هم اینگونه می‌لرزند، رنگ از صورت امیرالمؤمنین پریده.

یک مرتبه جبرئیل نازل شد، سوره‌ی #هل_اتی را آورد: ﴿وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا﴾؛ این سوره در شام بیست و چهارم، شب بیست و پنجم نازل شد.

حضرت آیت الله وحید خراسانی
#کلام_فقیه #نزول_سوره_هل_أتی
۵/ آذر/ ۱۳۸۸
•• • • ••
کانال تلگرام " عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ "

T.me/alititle