~ ١. در اعتراف مسیحی، فرد با اعتراف به گناهانش در نزد کشیش، بر | تجربه زیسته l امین بزرگیان
~ ١. در اعتراف مسیحی، فرد با اعتراف به گناهانش در نزد کشیش، بر عذابوجدانش غلبه میکند و میتواند به زندگی روزمره باز گردد. اعتراف دینی دو ویژگی شاخص دارد: خودخواسته است، و دوم پنهانی است. حکومت دینی اما این دو فاکتور را بر گرفته و از کلمات زندانی برای پنهان کردن عذاب وجدانش بهره میگیرد. اعتراف اگر حتی مبتنی بر حقیقت باشد، یک دیالوگ خصوصی است بین گناهکار و خداوند یا کشیش. این که اعترافات اجباریِ محصول شکنجه را در ملاءعام و از طریق تلویزیون نشان میدهند، همزمان دو چیز را نابود میکنند: «حقیقت» و «خداوند» را.
٢. افرادی مایلاند دیگران را مدام گناهکار نشان دهند. روایتها و اقدامات را بهگونهای میخوانند و میبینند که بر تعداد گناهکاران افزوده شود. دنبال فاش کردناند. شیطان کسی نیست که گناه میکند، کسی است که بر تعداد گناهکاران میافزاید؛ لذت گناهکار سازی. دستگاه کلیسا شاید مهمترین نهاد شیطانی در تاریخ بوده است. دستگاهی که با بیرون کشیدن و درج کردن رفتارها و گفتارهای افراد و گناهکار ساختن، تلاش داشت افراد را به سمت "اعتراف" یعنی بیان گناهکاری بکشد. این تکنیکی بود برای منزه ماندن دستگاه کلیسا و کارمندان آن. در واقع میل افزودن به گناهکاران مکانیسمی است برای منزه کردن خود از گذشته و دستیابی به آینده؛ راهی شبه کلیسایی برای نوعی سروری بر همگان. خصلت اعترافگیری در کلیسا و دولت به مثابه یک دستورالعمل دینی و قانونی مدام در تمنای گسترش خویش است. در دوران متأخر، فضای مجازی و امکانات سخنگویی در آن میتواند جنگ شیاطین را گسترش دهد؛ شیطانهایی پاک که در پیدا کردن گناهکاران خبرهاند. @AminBozorgiyan